1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

جناح بندی های حکومت امان الله و سرنوشت محمد نادر خان-2

۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه

محمد نادرخان (1262-1312خورشیدی/1883-1933عیسوی) چهار سال پادشاهی کرد. در طی آن مدت، افزون بر نشان دادن گونه یی از حکومتگری خشونت بار، تهداب نظامی را هم برجای نهاد که سالهای متمادی به درازا کشید.

https://p.dw.com/p/RJDC
نصیر مهرین، نویسنده و تحلیلگر تاریخی
نصیر مهرین، نویسنده و تحلیلگر تاریخیعکس: DW/Yasir

بخش دوم

درقسمت های پیشین، هنگام نگریستن به کنش ها و واکنش های زمانۀ پادشاهی امان الله خان، واکنش هایی را که از خواستگاه قرائت دینی متفاو ت، و برمبنای ضد اسلامی نامیدن شاه ناشی شده بود، یادآوری نمودیم. درسوی دیگر، افزون بر حضور نارضایتی های منفعلِ مشروطه طلبان پشین، محافظه کارانی نیزحضور داشتند که نه تنها با اصلاحات شاه مخالفت می ورزیدند، بلکه با مشروطه خواهان پیشین و افرادی که تکیه گاه امان الله خان را تشکیل داده بودند، مخالفت می کردند.

محمد نادر خان ازچهره های مهم این گروه از اشخاص ترسیم شده است، اگرچه، از جزییات طرح ها و موارد مشخص پیشنهادات از زبان و قلم خود او اسنادی در دست نداریم. در زمان حیات وقتی شرح زندگی اش را نوشتند، هیچ اشاره یی به موارد مشخص اختلافات او نشده بلکه به تذکر دلایل نامقنع می پردازند. مثلاً "اعلییحضرت محمد نادرشاه...، در اوائل برج قوس 1302 از عهدۀ وزارت حربیه نظر به بعضی موانع مستعفی گردیدند... در 30 نومبر 1926 ع. در اثر علالت مزاج استعفای قطعی خویش را (از سفارت افغانستان در فرانسه) اظهار داشته به معالجه پرداختند."(11)

اما جلوه هایی از آن و یا اندک نوشته هایی که از نزدیکان و هواخواهان او و یا دیگران را دیده ایم، می توانند ما را اندکی در شناخت مواضع محافظه کارانۀ وی کمک نمایند. مثلا ًخواهرزاده اش، جنرال اسدالله سراج به این موارد اشاره می نماید: "اعلیحضرت امان الله خان پادشاه تجدد پسند بوده و می خواست وطن را با گامهای سریع به شاهراه تمدن سوق دهند. و اما سپهسالار که شخص دوراندیش و به عنعنات و روحیات اقوام بلدیت کامل داشت، به عرض می رساند که باید با سنجش و آهستگی رفتار نمود."(12)

اما این سخنان برای تشخیص مواضع محمد نادرخان و تشخیص نظری باورهای سیاسی او، همچنان برای مرزبندی دقیق او با دیگران، بسنده نیست. در حالی که دربارۀ مواضع عبدالرحمن لودین و یا روحانیت اشرافی و ملاهای پیرو آنها در قبال اصلاحات شاه آن کمبود وجود ندارد؛ و ما می توانیم موارد نظری آن ها را به گونۀ مشخص از همان هنگام دریابیم.

برخی ازمخالفت های او را می توان اختلاف در گونۀ برخورد تاکتیکی با شورشیان نامید. مثلا ً اگر او سرکوب شورشهای سمت جنوب کشور را نپذیرفته باشد، به این دسته از اختلافات او برمی گردد. در حالی که نمونه های آشکار شدۀ اختلاف را داریم، بدون این که محتوی و مضمون آن وقت را همه جانبه در دست داشته باشیم. نمونه های آشکار شده از ین قرار بودند:

پذیرش فرماندهی عملیات از طرف محمد ولیخان (کفیل سلطنت)، برکناری محمد نادر خان از سمت وزارت حربیه، فرستادن او به سفارت فرانسه، سبکدوشی و یا استعفا از سفارت، نپذیرفتن خواهش شاه برای بازگشت به افغانستان، همه جلوه هایی ازموجودیت اختلاف و نارضایتی نادرخان از نظام امانی است.

اما گویاتر، روشهای دوران بعدی یا دوران پادشاهی نادرشاه است، که می تواند زبان گویای مکنونات پیشینۀ او باشد. بعدتر به آنها می نگریم.

چنانچه مشاهد می نماییم، از زمان بازگشت خاندان محمد نادرخان از هند، تا استعفأ او از سفارت افغانستان در پاریس (30 نومبر1926ع.)، تحولات و تغییراتی در اوضاع اعضای آن خاندان، جامعه و نهاد حاکمیت به میان آمده بود که هجرت دوبارۀ آنها و یا رسیدن به قدرت را تعیین می نمود. دو عامل در تعیین سرنوشت آنها بیشتر کارسازند: یکی تشدید بحران ها در جامعه که ضعف و ناتوانی فزایندۀ نظام امانی مانع مهار نمودن آن بود؛ و دوم این که، سرشناس شدن نادرخان و برادران او، و امکاناتی که برای استفاده از اوضاع نا به هنجار حاکمیت لرزان امیر حبیب الله کلکانی برای تصرف قدرت در استقبال نادر خان نشسته بود.

راه تصرف قدرت سیاسی

پس از آنکه امیرحبیب الله کلکانی کابل را تصرف نمود، بر اساس مشورۀ کاردان های سیاسی نظام خویش، به محمد نادر خان پیشنهاد کرد که برگردد و در ایجاد نظم و نشق با او همکاری نماید. نمایندگان پیام خاص او سردار عبدالعزیز خان و سردار احمد شاه خان بودند که از راه هند روانۀ پاریس شدند. .از آنجایی که امیرحبیب الله به نادر شاه نظر نیکی داشت، سردار شاه محمود خان، برادرشاه را رئیس تنظیمیۀ سمت جنوبی تعیین نمود. امان الله خان نیز به نادرشاه پیام داد، در جنگ ضد نیروهای حبیب الله کلکانی سهیم شود و بازگشت او را به افغانستان از راه شوروی پیشنهاد نموده بود. پیشنهاد همکاری علی احمد خان (مشهور به والی- وی درسمت مشرقی موفق به گرفتن بیعت وحلف وفاداری تعدادی ازمتنفذین برای خود و اعلیحضرت شده بود) را که شوهر خواهر امان الله خان بود، جدی نگرفت. هنگامی که علی احمد خان به پشاور رسیده بود، محمد نادر خان نیز در پیشاور بود. محمد نادر خان به سردار فاروق خان عثمان گفته بود که علی احمد خان را ببیند و از مکنونات او آگاهی حاصل نماید.

فاروق عثمان نوشته است: "والی احمد خان پیشنهاد نمود که «باید به اتفاق یکدیگر به خاطر نجات افغانستان سعی به خرج دهند. فرقی نمی کند که ریاست کشور از آن من باشد یا از آن سپهسالار نادرخان.» وقتی که آن پیشنهاد را به نادرخان رساندم، پوزخند زد و هیچ نگفت."(13)

محمد نادر خان بر خلاف پیشنهاد امان الله خان، از راه هند به افغانستان برگشت و در جنوب کشورمحل تدارک حمله به کابل و جنگ با امیر حبیب الله را تعیین نمود. امان الله خان به نادرخان نامه نوشته بود که از راه شوروی به قندهار برود. در صحبت ها و مصاحبه ها در هند، گنگ و کلی، و با زبان دپلوماتیک چنان سخن می گفت که کسی نپندارد او قدرت را برای شخص خویش می خواهد. اما لبۀ تیز حملات خویش را به سوی حبیب الله کلکانی متمرکز نموده بود. یکی از پیام های او به اقوام جنوبی اینگونه است:

"اینجانب محمد نادر که یک خدمتگار دین و دولت اسلام هستم، وخویشتن را بهیخواه همۀ مردم افغانستان می دانم، زمانی که در پاریس بودم، خبرهای وحشتناک افغانستان را شنیدم. هرچند در آن وقت بسیار مریض بودم، ولی خدمت برای افغانستان در قدم اول اهمیت برای من بود. همانا با عجلۀ تمام به پیشاور سفر نمودم و اینک به خواست خداوند با وحدت و یکپارچگی قبایل، و با درایت مردم ولایات جنوب و شرق افغانستان به طرف کابل پیشروی نموده، بعد از خلع حبیب الله رهزن از سلطنت که تاج و تخت کابل را غصب نموده، شخص دیگری را که قادر باشد به کشور افغانستان، دین و ملت خدمت نماید، به شرط وحدت و رضایت مردم قبایل، به پادشاهی انتخاب خواهم کرد."(14)

در اثر توفیقی که در بسیج قبایل جنوب و شرق به ویژه جنوبی یافت، امارت بیش از 8 ماهۀ امیر حبیب الله کلکانی پایان یافت ( 22 میزان 1308 خورشیدی) و نخست شاولی خان ( از آن به بعد مارشال فاتح کابل لقب گرفت) و سپس نادر خان به کابل رسیدند.

در سلام خانۀ کابل، "در اثر اظهارات چند تن اشخاص سرشناس (...) و اصرار سران قبایل بالاخره سپهسالارسلطنت را قبول نمود.( 23میزان 1308)"(15).

قبولی مقام شاهی در حالی بود که پیشتر برخی از نخبه گان، مانند محمد ولی خان، وکیل سلطنت امان الله خان، شیر احمد خان، رئیس شورا و میرهاشم خان، وزیر مالیه به او پیشنهاد نموده بودند که موضوع تعیین زعامت را به لویه جرگه واگذار نماید و تا آن وقت به حیث وکیل سلطنت بماند.(16)

اما او با تکیه بر ظریفانه ترین شیوه و تدارک زیرکانۀ کسب قدرت، شاهی خویش را اعلام نمود؛ ولی مطبوعات دولتی درزمینۀ کسب مقام پادشاهی از طرف او چنین نوشتند: " به تاریخ 23 میزان اعلیحضرت منجی وطن وارد کابل شده از طرف ملت به پاداش این خدمت بزرگ به پادشاهی افغانستان قبول وانتخاب گردیدند و در اثر اصرار ملت ذات همایونی وظیفۀ شاهی را پذیرفتند. . ."(17)

سوالی که پاسخ نیافته است

یکی از پرسش هایی که همواره حین بررسی فعالیت های محمد نادر خان مطرح بوده، این است که تمویل کنندۀ مصارف قوای جنگی او کجا و کدام منبع بوده است.

تا حال منبع و مقدار هزینۀ مصارف قوای جنگی او و برادرانش، هیچ وقت به صورت واضح و قناعت بخش ابلاغ نشده است. دریافت مقداری پول ازطرف غلام صدیق خان چرخی که در برلین بود و از طریق تاجری در پیشاور به محمد نادرخان رسید، و یا دادن مقداری پول چند دوست و آشنای او، تکافوی مصارف جنگی سپاه او را نمی توانست.

اما گفته شده است که به صورت پنهانی از طرف انگلیس ها تمویل می شد. در این باره نوشته اند که نادر خان پیش از بازگشت برای گرفتن قدرت با انگلیس ها ارتباط داشت "ولی انگلیس ها نمی خواستند به این روابط شکل رسمی وعلنی دهند. زیرا علنی شدن روابط، آیندۀ نادر خان را در افغانستان به خطر بی اعتمادی مردم مواجه می کرد. از آن رو انگلیس ها ظاهراً خود را در این مورد بی طرف نشان داده اند. ولی آنها هیچ شخص دیگری را برای سلطنت آیندۀ افغانستان، بهتر از نادر خان و برادران او نداشتند و تمام زمینه ها را به طور مستقیم وغیر مستقیم به نفع او مساعد می ساختند."(18)

نادرخان در بمبئی به نمایندۀ انگلیس نیز گفته بود که طرفدار دولت انگلیس است. (19) اگرچه پرسش بالا دربارۀ مصارف او تا رسیدن به کابل پاسخی ندیده است، اما پس ازاعلان پادشاهی او مدرکی در دست است که کمک های بریتانیا را مدتی اعلام نکرده بود.

بخش پایانی را در لینک زیر بخوانید

نویسنده: نصیر مهرین

ویراستار: عاصف حسینی