1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

آغاز پادشاهی محمد نادر خان-3

۱۳۹۰ فروردین ۳۱, چهارشنبه

محمد نادرخان (1262-1312خورشیدی/1883-1933عیسوی) چهار سال پادشاهی کرد. در طی آن مدت، افزون بر نشان دادن گونه یی از حکومتگری خشونت بار، تهداب نظامی را هم برجای نهاد که سالهای متمادی به درازا کشید.

https://p.dw.com/p/RJDM
دستنویس نادرشاه که گویا دقایقی پیش از مرگ اش نوشته است
دستنویس نادرشاه که گویا دقایقی پیش از مرگ اش نوشته استعکس: DW

بخش سوم و پایانی

محمد نادر خان در آغاز حکومت خویش، دست به چند عمل یازید. نخست تعدادی از فعالان زمانۀ امانی را به زودی اعدام نمود. دوم با توسل به وسایل قرآن و شمشیر علیه سپاه حبیب الله کلکانی، که به شمال کابل رفته بود، اقدام نمود. همچنان خط مشی حکومت خویش را اعلام داشت.

خط مشی حکومت محمد نادر شاه

محمد نادر خان خط مشی حکومت خویش را طی ده ماده ابلاغ کرد. رئوس نکات آنها عبارت بودند از:

1- حکومت موافق احکام اسلامی و مذهب حنفی.

2- منع رشوت و شراب.

3- توجه به امور حربیه و تشکیل نیروی عسکری به صورت قومی و داوطلبانه.

4- ادامه و برقراری روابط با دول خارج.

5- امور مربوط به وزارت داخله، توجه جدی به انتخاب والی ها، حکومتی های کلان و نایب الحکومه ها.

6- دریافت مالیه و محصول گمرکات مانند سابق.

7- درزمینۀ تجارت و زراعت، علاقمندی به مناسبات تجارتی با کشورهای خارجی، و ایجاد راه آهن به زودترین وقت.

8- توجه به علم و فن؛ اما راه دریافت خوبتر آن منوط به تشکیل شورای ملی.

9- تأسیس شورای ملت. انتخاب وکلای ملت.

10- تعیین صدراعظم از طرف شاه ...(20)

مواد خط مشی حکومت محمد نادر شاه که در تاریخ خط مشی نویسی ازفشرده ترین آنهاست، نمونه یی ازخط مشی هایی هم است که با ظرافت وهوشمندی تهیه شده، و برخی از مواد آن فقط بر روی کاغذ حضور داشته اند و بس. به طورمثال، وقتی مادۀ نهم (تأسیس شورای ملی) درمعرض دید خواننده قرار بگیرد، می پندارد که شبه حکومت مشروطه ایجاد شده بود. نمونه یی از آن برداشت اشتباه آمیز را در لغتنامۀ مشهور دهخدا می بینیم. در آن جا چنین امده است:

"حکومت آن مشروطه ٔ سلطنتی و دارای مجلس شورای ملی است."

در حالیکه اعضای شورای یاد شده از طرف خود دولت تعیین می گردید و آن شورا صلاحیت نه گفتن در برابر تصامیم دولت را درهیچ موردی نداشت. در مادۀ اول، چند منظور و پیامد زیانبار را می توان نشانی نمود:1- تظاهر به اسلام. 2- تاکید به مذهب حنفی. هرچند که اکثریت مردم حنفی نژاد بوده اند، اما به مردمان وسیعی که پیروان شیعه اند، در واقع ستم مذهبی مانند سابق بازهم به گونۀ رسمی ادامه یافت. موردی را که امان الله خان می خواست به گونۀ عادلانه حل نماید، از طرف نظام نادر شاهی به مثابۀ یکی از سیاست های امتیازدهنده و تبعیض آمیز در جامعۀ ما به درازا کشید. جالب است که در همان مادۀ اول از نبود امتیاز قومیت و نژاد نیز نام برده می شود.

و یا خوانندۀ بی خبر خواهد پنداشت که با توجه به بحران ها و حساسیت های زمانۀ امانی، این بار پس از گرد آمدن وکلای منتخب مردم، پیرامون مضامین تدریسی و ومؤسسات تعلیمی بحث و مشوره می نمایند. اما محمد نادر شاه بسیاری از مکاتب را بست و آنچه در زمان امان الله خان برای نسوان کشور در نظر گرفته شده بود، مطرود گردید.

حکومت محمد نادر شاه در برخورد با روحانیون، متأثر از نیاز داشتن حکومت در دست خانواده، سیاست متفاوت با دورۀ امانی را در پیش گرفت. شاه امان الله خان برای برخی از روحانیون و ملاها، محدودیت هایی وضع، و حتا گرفتن امتحان از آنها را مطرح نمود. ملاها علیه او روز تا روز شوریدند. با وجود سرکوب ملاهای جنوب کشور، در نهایت گونه یی ازعقب نشینی را در پیش گرفت. ملاهای اشرافی دورۀ حبیب الله کلکانی هر چند درآغاز کمر او را بستند، اما به زودی او را رها نموده به سوی محمد نادر خان رفتند. محمد نادر خان روحانیون متنفذ، اشرافی را گرامی داشت، آرزوهای آنان را در دولت برآورده نمود و وزارت عدلیه را در اختیار آنها گذاشت(21). و در مجموع ملاها را چنان سمت و سو می داد که دین و مذهب را در خدمت حکومتداری او به کار ببرند.

مادۀ دوم، بیشتر تعمیق مبارزه علیه دوران امان الله خان را در نظر داشت.

به این ترتیب آن مواردی که دارای اهمیت حیاتی برای افغانستان بودند، از طریق بازی با کلمات و با جنبه های اغواگرانه آرایش یافتند. اما ببینیم که حکومت محمد نادر شاه در عمل معرف کدام نظام بود؟

درحکومت محمد نادر شاه، آنچه شاه و برادران اندیشیده بودند، عملی می شد. آرای آنها بود که در نظام تحمیل آرأ به کرسی می نشست. هیج کس و نیروی امکان چرا گفتن ومخالفت را نداشت. پست های اساسی دولت در اختیار شاه و برادران او بود.(22)

بر اساس همان لزوم دید، شاه و برادران او بود که حبیب الله کلکانی و همکارانش را در حالی اعدام کردند که دعوت به صلح را با شفاعت قرآن پذیرفته بود. اما دلیل اعدام آنها را آرزومندی قبایل جنوب کشور اعلام داشتند. به این طریق با دادن دلخوشی به مردم بخشی از کشور، بخش دیگر را در بی اطمینانی، بی اعتمادی و آزردگی فرو بردند. بسا ازچهره های مستعد در حوزه اداری، فرهنگی و سیاسی بدون داشتن حداقل گناه و اشتباهی، به این دلیل که محصول زمانه امانی و یا همکاران او هستند، اعدام شدند و یا به زندان فرستاده شدند. آزار و اذیتی که مردمان بیشمار و خانواده های مغضوبین در آن سالها دیدند، بسیار است.(23)

ابراز نارضایتی و مخالفت امان الله خان با وی، سبب شد که خوف و هراس بیشتر او را فرا بگیرد. از آنرو در متن باور به کارکرد سیاست خشونت آمیز، سرکوب ها فزونی گرفت و فضای مختنق شبۀ دوران عبدالرحمن خان در کشور استیلا یافت.

محمد نادر شاه با اتکا بر گردونۀ چنان نظام خودکامه خانواده گی، و فساد اداریی - که ازملزومات چنان نظام است- برخی از برنامه های در نظر داشته خویش را به منصۀ اجرا نهاد. توجه به همان برنامه ها و نهاد است که ما افکار و اندیشه های او را در قبال ادارۀ افغانستان و تحولات اصلاحی کـُند، بطی و جفاهای بی لزوم در حق نخبگان درک می نماییم.

نهاد و موارد اصلاحی او که چه با جوانب اغواگرانه و چه مواردی که در زمینۀ عمرانی و اصلاحی رونما شد، اما در هر حال با نظام مورد نظرش مطابقت داشت، از این قرارند:

جمعیت العلما، شورای ملی، مجلس اعیان، مجلس اصلاح و ترقی عسکری، ریاست فیصلۀ منازعات تجاریه، شرکت اسهامی برای ایجاد تسهیلات تجارتی، دارالایتام، دارلمجانین، انجمن ادبی هرات، انجمن ادبی کابل، مجلۀ کابل، سالنامۀ کابل، انجمن ادبی قندهار، (جرگه کوتی د پشتو) ، تأسیس کورسهای زبان پشتو، و کورس زبان فارسی برای خارجی ها، کورس زبان آلمانی، فرانسوی، و انگلیسی، فاکولتۀ طب، رفقی سناتوریم، جاده هایی در کابل و ولایات و از کابل به ولایات، بندها و نهرها، کلوپ ها در چندین وزارت، انجمن کشافان، چندین فابریکۀ صنعتی، تعمیر بالا حصار کابل و... ازمؤسساتی هستند که در زمان او تأسیس و ایجاد گردیدند. (24)

شایان یادآوری است که حکومت محمد نادر شاه، دست به تعمیر بالاحصار کابل یازید، اما ساختمان های پر مصرف دوران امان الله خان را متروک و بدون استفاده گذاشت و یا مانند سینمای پغمان به آتش سوزی روبرو شدند.

سیاست خارجی

محمد نادر شاه در زمینۀ سیاست خارجی خط مشی خویش را چنین ابلاغ نمود:

"ادامه و برقراری و استحکام مناسبات افغانستان با دول خارجه. مثل زمان امان الله خان مناسبات افغانستان با دول خارجه که جریان داشت، جریان خواهد کرد."

اما درعمل سیاست خارجی او با دورۀ امانی، تفاوت هایی را دارا بود. سیاست خارجی امان الله خان، هرگز طرف تایید حکومت انگلستان نبود. گذشته ازینکه مقامات حرکت استقلال خواهانۀ امان الله خان را فراموش نکرده بودند، از ناحیۀ احتمال مناسبات حسنه میان شوروی و افغانستان نگرانی و نا اطمینانی وجود داشت. در حالی که امان الله خان با شوروی نیز چنان مناسباتی نداشت که به گونۀ متحد به آن نگریسته شود. حتا بارها مناسبات دو کشور به وخامت گرایید. بنابراین سیاست مستقلانه امان الله خان پذیرفته شده و دربارۀ آن شک و تردیدی وجود نداشت. محمد نادر خان با توجه به همان برداشت از سیاست خارجی امان الله بود، که نام امان الله خان را در خط مشی خویش آورد. سیاست خارجی نادر شاه درعمل، تکیه و اعتماد بر لندن بود. رمز و رازی که در مناسبات او سایه داشت، به پذیرش ادعای دوستی اش باحکومت انگلستان منتج شد. دولت انگلیس در سال نخست پادشاهی نادر شاه، ده هزار تفنگ و پنج ملیون کارطوس و یک صد وهشتاد هزار پوند به دولت افغانستان تحویل داده بود، اما دولت افغانستان خبر آن را مسکوت گذاشت به موقع علنی نکرد.(25) افشای آن موضوع نیز به تقویه این برداشت انجامید که حکومت نادرشاه در خفا وابسته به انگلستان بود.

دریافت کمک عاجل به شمول کمک نظامی، همکاری هایی که ازطرف کارمندان اطلاعاتی انگلستان، در زمینۀ اطلاع رسانی از احوال مخالفین نادر شاه صورت می گرفت، حاکی از سیاست دوستی با انگلستان در سیاست خارجی او بود. در رابطه با مخالفت برخی از سران قبایل با حکومت هند بریتانیا نیز نادر شاه سیاستی را در پیش گرفت که کوچکترین دردسری برای آن حکومت ایجاد نشود.


در زمینۀ مناسبات با شوروی، اصل مدارا و مناسبات عادی و فارغ از تشنج را برای حکومت خویش مناسب دید. تعمیل این سیاست، مستلزم ایجاد محدودیت و عملیات سرکوبگرانۀ مخالفین شوروی بود، که به افغانستان آمده بودند. دقیقا ً سیاستی که برای پادشاه پیشین بخارا در کابل، و تلاشهای سرکوبگرانه علیه ابراهیم بیگ در پیش گرفته شد، بهایی بود به آن مناسبات و بهره گیری از پیامد آن برای استحکام قدرت. این سیاست آن امکانات مورد نظر را موفقانه در اختیار دولت محمد نادر شاه قرارداد. در ضمن آن تشویش هایی را که از ناحیۀ اقدامات امان الله خان داشت، تا مبادا عقب گاه استراتیژیک را به دست بیاورد، نیز خنثی می نمود. در نتیجه، شوروی نیز که دولت او را به زودی به رسمیت شناخت و به قناعت رسید. به این طریق برای برنامه های عمرانی و اصلاحی بعدی توانست از امکانات بقیه کشورها نیز استفاده نماید.

نتیجــه

همه جا می خوانیم که افغانستان کشورعقب مانده یی است. اگر در راستای دسترسی به سیاست ها و عملکردهای زیانبار و عقب نگهدارنده، نظام ها و شخصیت هایی را نشانی نماییم، نقش سیاست های محمد نادرشاه درعقب ماندگی افغانستان جای تردیدی نتواند داشت. همین طور او نمونۀ واضحی از کاربرد سیاست ناشفاف است. در عهد و پیمان وفادار نبوده و نسبت به مخالفین عقده مند می شد.

حین بررسی حکومت چهارسالۀ محمد نادر شاه، آنانی که به طرفداری او قلم زده اند، بیش ازهمه" تأمین امنیت"را به عنوان دستاورد او در میان آورده اند، بدون اینکه از برنامه های زیانمند و مانع شونده ترقی و جفاهایی سخن گفته باشند که در حق مردمان بیشمار اعمال شد. مردمانی که در پی بی امنی آفرینی هم نبودند. ازسوی دیگر، برخی پیدایش او را در عرصۀ قدرت محصول توطئه حکومت بریتانیا می نگرند، بدون اینکه نادر خان را در پیوند با اوضاع امانی در میان تبارز افکار و سلیقه های مختلف، به عنوان نماد یکی از چهره های محافظه کار قشر درس خوانده و از نحلۀ حکومت خاندانی خودرأی بنگرند. بسنده نمودن به جانب ساختار سیاسی خودرایانه و کارکردهای آسیب زای زمانۀ او، و ندیدن ویژگی های برنامه های او که تجربۀ شاخه یی از محافظه کاران را معرفی می کند، تصویر نا مکملی از او ارایه داشته است.

هیچ کشوری نیست که به امنیت نیاز نداشته باشد؛ و هیچ حکومتی نیست که در پی دسترسی به امنیت نباشد، اما مهم این است که کدام امنیت؟ و تأمین امنیت برای کی و به زیان کی؟ تأمین امنیت در زمان پادشاهی محمد نادرخان، همه امتیازها را در کف دست گروه خاص خاندانی و فرازآوردگانی نهاد که در چرخاندن ماشین دولتی آنها را کمک می رساندند.

هیچ حکومتی هم نیست که در پی گونه یی از تدوین و تعمیل برنامۀ اجتماعی واقتصادی، فرهنگی و نظامی و... نباشد. اما مهم این است که با توجه به زمان وامکانات مکانی، تا چه اندازه یی به رفع نیازهای مردم و تأمین اوضاع سالم مادی و معنوی کوشیده است.

آن چه در مورد حکومت محمد نادر شاه بر رسیده است، گویای علاقمندی به قدرت، و گزینش راه اشتباه تصرف قدرت است. تدوین و تعمیل برنامه ها در تابعیت از انگیزۀ حکومتداری است. در نتیجه آنگونه بنیاد و درازا کشیدن، فرصت های خوب و مناسب برای رشد وتعالی جامعه را از دست داد.

تحکیم قدرت با ستاندن جان بیگناهان و زندان سپاری های مردمانی عملی شد که نقش شان برای جامعۀ ما مفید بود. آن کنش قهار که در واقع واکنشی علیه نظام و نسلی از زمانۀ امان الله خان نیز بود، خشونت متقابل را بر برخی از ناراضیان تحمیل نمود.

نخست قتل سردارمحمد عزیز خان در برلین از طرف سید کمال و چند ماه پس از آن، قتل نادر شاه با ضرب گلولۀ عبدالخالق در 16عقرب 1312 حکایت از فشارهای طاقت سوزحکومت محمد نادرشاه دارد.

بررسی حکومت نادر شاه را با دستنویسی از او پایان می بریم که گویا دقایق پیش از مرگ نگاشته است:

محمد نادرشاه چهار سال در افغانستان پادشاهی کرد
محمد نادرشاه چهار سال در افغانستان پادشاهی کردعکس: AP

رویکردها و توضیحات:

1- اسدالله سراج ."رویدادهای مهم زندگی اعلیحضرت محمد نادر شاه شهید".ص 2 مطبعۀ احمد. کابل . افغانستان 1388

2- عزیزالدین وکیلی پوپلزایی نوشته است: "باغ علی آباد، محل پوهنتون(دانشگاه) حالیه، ملکیت ورثۀ شاه ولی خان بود. (ص 383 دارالقضاء در افغانستان) به احتمال نزدیک به حقیقت که منظور پوپلزایی همان وزیر شاه ولیخان (صدراعظم احمدشاه) خسرشهزاده سلیمان نخستین پسر احمدشاه درانی است.

3- اسدالله سراج. رویدادهای مهم ص 3.

4- ص 3 اثر بالا.

5- این هم گفته شده است که "با شدت مریضی امیر عبدالرحمن خان، انگلیس ها کوشیدند تا موافقت امیر را مبنی بر مراجعت خانوادۀ سردار یحیی خان از تبعیدگاه شان در هند کسب کنند." زنان افغان زیر فشار عنعنه و ... داکتر سید عبدالله کاظم ص 206-207- 5/2 ص 111

6- رویداد ها... اسد الله سراج ص 12

7- غبار جلد دوم .ص .30

8- سید محمد اکبر حمید حسینی. حکمرانان هرات .ص 50 .هامبورگ. آلمان 2006 به اهتمام دکتور سید معروف رامیا.

9- برهان الدین. کشککی. نادر افغان. صفحۀ اهدا. جلد اول. مطبعۀ سنگی ریاست عمومی مطابع کابل.1310. درکتاب های تدریسی مکاتب و تاریخ و مجعول همواره محمد نادرخان را بالا برده اند. برای اطفال از صنف دوم مکاتب.چنین تدریس می شد که محمد نادر شاه شهید استقلال وطن ما را به دست آورد.

10- ص 166- 185. جمشید شعله. جهاد ملت بخارا و حوادث لقی در شمال هندوکش. به کوشش دکتر جمراد جمشید.

11- سالنامۀ کابل سال 1311. ص 2

12- رویدادها... اسدالله سراج

13- ازخاطرات انتشار نیافتۀ غلام فاروق خان عثمان. از این خاطرات که در اختیار جناب دکترمحمد اکر م عثمان است، بسیار اندک انتشار یافته است. قسمتی از خاطرات در بارۀ کوشش های قدرت طلبانۀ محمد نادرخان را که برای نویسندۀ این سطور لطف نموده است، درکتاب درنگی بر زمینه های استبداد شناسی نادرشاه ص 16 آورده ام.

مارشال شاه ولی خان در کتاب "یادداشت های من" از فرستادن دو سردار احمدشاه وعبد العزیز از طرف امیر حبیب الله به سوی نادرخان می نویسد اما از وظیفۀ شاه محمود خان نمی نویسد. مراجعه شود به یادداشت های من. نویسنده شاولی خان ص 45.

14- نامۀ سرگشادۀ نادرخان به قوم وزیرمؤرخۀ 27 رمضان 1347 مطابق مارچ 1929. NAI.302-G,1929,P.8; IOR,L/PS/10/1288,5.703-PS, March 19 , 1929 نقل ازص 296 کتاب " واکنش های مذهبی و تحولات اجتماعی درافغانستان 1919-1929 شاه امان الله وعلمای افغان. مؤلف (به زبان انگلیسی) سنزل نوید. مترجم محمد نعیم مجددی. انتشارات احراری. هرات. افغانستان .

15- سید قاسم رشتیا.خاطرات .( 1311-1371) ص 9. ویرجینیا/ امریکا 1997

16- ص9 .منبع پیشین

17- سالنامه 1311

18- سید عبدالله کاظم/ زنان افغانستان در زیر فشار عنعنه و تجدد. ص 212

19- میر محمد صدیق فرهنگ افغانستان در 5 قرن اخیر. ص 395.

به بقیه منابع که در این زمینه روشنی می اندازند مراجعه شود:

1. Sir Q. Kerr Fraser_Tytler, Afghanistan: A study of Politcal Development in Central and Southern Asia. New York and London: Oxford Univ. Press, 1953, p.231.

2. Rhea Talley Stewart, Fire in Afghanistan 1914-1929. New York: Doubleday, 1973, p.575.

3. Vartan Gregorian, The Emergence of Modern Afghanistan. Stanford and London: Stanford Univ. Press, p.332

4. Sir W. Kerr Fraser_Tytler, Afghanistan….

p.230

20- ص 2/ 3 سالنامۀ سال 1311.

21- نورالمشایخ فضل عمر، درنخستین سالها،وزیرعدلیه محمد نادرشا ه بود.

22- برای معلومات بیشتر ص 48-49 افغانستان درمسیرتاریخ جلد دوم تألیف میرغلام محمد غبار.مراجعه شود

23- برای معلومات بیشتربه کتاب های "سرنشینان کشتی مرگ یا زندانیان قلعۀ ارگ" .تألیف عبدالصبورغفوری و"ازخاطراتم"، تألیف خالد صدیق چرخی مراجعه شود.

24- درسالنامۀ سال1311خورشیدی. شرح مفصل آنها زیرعنوان "مؤسسات جدید عصر نادر شاهی " آمده است

25- فرهنگ. ص 410

26- اسدالله سراج. رویدادها . . .ص 134

نویسنده: نصیر مهرین

ویراستار: عاصف حسینی