گرامی داشت ياد سيمين بهبهانی در شهر کلن
۱۳۹۳ شهریور ۱۰, دوشنبهمسئولان انتشارات و کتابفروشی فروغ در شهر کلن آلمان، از چند شاعر و نويسنده و كنشگر اجتماعی دعوت كردند تا در حضور بيش از ۷۰ نفر، سروده های تازهشان را به ياد سیمین بهبهانی سراينده بلندآوازه ی ايران كه بهتازگی درگذشته بخوانند و سخنانی در گرامیداشت او ايراد كنند.
در آغاز شبنم آذر شاعر جوان مقيم كلن از ديدارهای خود با سيمين بهبهانی و سرودههای اعتراضی او گفت و اينكه از درگذشت او اندوهگين نشده ، زيرا میدانست كار كردن در محيط سياسی ايران برای او هردم ناممكنتر ميشده است. خانم آذر پس از درگذشت عمران صلاحی طنزپرداز و دوست سيمين بهبهانی برای مجله ی آينده ی نو با شاعر گفتوگويی كرده بود. در آن گفتوگو سيمين بهبهانی گفته بود: «نميدانم چرا نمیميرم كه هيچ چيز بدتر از عمر طولانی در اين فضا نيست.»
شبنم آذر سيمين بهبهانی را تاريخ شفاهی ادبيات ما دانست و شعری از خود كه "بانوی غزل فارسی" دوست میداشت را حسن ختام سخنان خود كرد: «چشم عادت میكند به تاريكی، به نور/مسافران گرامی/! لطفا برای رسيدن به ميدان آزادی/ در ايستگاه ملت پياده شويد/ دروازه ی دولت تعطيل است/»
مبارزات اجتماعی شاعر
پس از شبنم آذر، فردوس تاج الدينی نگاه كوتاهی به زندگینامهی سيمين بهبهانی افكند. او از عباس خليلی نويسنده و روزنامهنگار، پدر شاعر و بانو ارغون مادر او كه آموزگار زبان فرانسه بود گفت و اينكه سيمين بهبهانی از ۱۳۳۰ آموزگار و در سال ۱۳۳۷ فارغ التحصيل رشته ی حقوق بوده است.
تاج الدينی از خاطرات زنان مبارز با سيمين گفت و از اينكه "بانوی غزل فارسی" عضو بسياری از كمپينها و گروههای مبارزه با خشونت و ارتجاع بوده است: «اهل سياه و سفيد نبود و به آراستگی و پاكيزگی همان انازه اهميت ميداد كه به نبرد با خشونت و ارتجاع.»
سپس محمدعلی شكيبايی سروده ی كوتاهی از خود به ياد سيمين بهبهانی و دو غزل از وی را خواند.
سخنران بعدی آقای يزدان از عضويت سيمين بهبهانی در انجمن صلح و حمايت وی از زندانيان سياسی ياد كرد و از كنشهای مدنی شاعر گفت و اينكه "بارك اوباما در پيام نورزی خود به ايرانيان در سال ۱۳۹۰ ترجمه ی غزل "دوباره ميسازمت وطن" سيمين را خواند.
وی افزود که سيمين با همياری ۷ هنرمند بنام ايرانی، كارزار لگام يعنی لغو گام به گام اعدام را بنيان نهاد و در اين كارزار برای طرح گفتمان لغو اعدام و دستيابی به حد اقلهايی در اين زمينه يعنی نخست لغو اعدام كودكان زير ۱۸ سال، حذف سنگسار و سپس لغو اعدام زندانيان سياسی، تلاش بسيار كرد. سيمين میگفت: "ايستاده هستم تا رشته ی حيات قطع نشود، مبادا افتاده بميرم"".
در بخش دوم برنامه نخست ناهيد موسوی شاعر مقيم شهر كلن، شعری از خود به ياد سيمين بهبهانی و سپس غزل دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد" را خواند كه درونمايه ی اجتماعی دارد.
بیانیههای کانون نویسندگان در ایران و در تبعید
سپس اسد سيف كنشگر اجتماعی در تبعيد، بيانيه های كانون نويسندگان ايران در ایران و در تبعيد را به ياد سيمين بهبهانی بازخواند: "او مادر كرامت و كلمه و پرستار زخميان كركسان سركوبگر بود. سيمين ستمستيز، چنان جايگاهی در دفاع از حق آزادی بيان داشت، كه جای خاليش را بسی حس ميكنيم. نام و يادش در واژه های سركش طنينانداز باد. ... سوگ سيمين، سوگ فرهنگ و هنر ملی ماست".
در بخش بعدی سيروس ملكوتی هنرمند ايرانی در تبعيد، از خاطرات خود با سيمين بهبهانی گفت. وی گفت:«سیمین هربار كه به صحنه میآمد، ياد يارانش را پنهان نمیكرد. از سلطانپور، پوينده مختاری و ... ياد ميكرد. حس رقابت با همكارانش نداشت و حتا آنها كه از او خوششان نميآمد را هم دوست ميداشت. غرور سيمين با جوهر انسانيت پيوندی ناگسستنی داشت پس نيازی به سرخم كردنها نداشت. سرمايهاش هستهی عاطفهی بيكرانش بود. اينچنين رفت و اينچنين ماند".
مراسم بزرگداشت سيمين بهبهانی با اجرای موسيقی و ترانه ای از ساخته های شاعر به پايان رسيد.