1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

نگاهی تاریخی به نمایشنامه‌های آلمانی در ایران

۱۳۹۰ مهر ۱۲, سه‌شنبه

تا آستانه انقلاب ضدسلطنتی سال ۱۳۵۷ برتولت برشت برترین چهره تئاتر آلمان در ایران بود. امروزه با گسترش مبادلات فرهنگی میان ایران و آلمان، تئاتردوستان ایرانی تصویری به مراتب متنوع‌تر از تئاتر آلمان به دست آورده‌اند.

https://p.dw.com/p/12lbc
عکس: Eduard Härkönen - Fotolia.com

در دوران مشروطه، روشنفکران فرهیخته ایران با فرهنگ و ادب آلمان آشنا شدند و به سنت تئاتری نیرومند آن به دیده تحسین نگاه کردند. درام‌های آلمانی از اولین آثار نمایشی بودند که به زبان فارسی ترجمه شدند.

فریدریش شیلر، نخستین شاعر و درام‌نویس آلمانی بود که اثری از او به فارسی برگشت. میرزا یوسف ‌خان اعتصام‌الملک (۱۲۵۳ – ۱۳۱۶ خورشیدی) نمایشنامه "خدعۀ عشق" اثر شیلر را از زبان فرانسوی به فارسی برگرداند و در سال ۱۲۸۶ خورشیدی در "مطبعۀ فاروس" (تهران) به‌چاپ رساند. این نمایشنامه یکی از نخستین آثار ادبی غرب بود که به زبان فارسی در آمد.

در دهه‌های بعد و با رواج نهضت ترجمه، محمدعلی جمالزاده، بزرگ علوی و عبدالحسین میکده، بیشتر آثار پراهمیت شیلر را به فارسی برگرداندند.

از تراژدی "فاوست" و سایر درام‌های معروف یوهان ولفگانگ گوته نیز ترجمه‌هایی به فارسی منتشر شد، اما اجرای قابل‌اعتنایی از این آثار صورت نگرفت. برای اجرای برخی از آثار کلاسیک آلمان، مانند "دون کارلوس" نوشته شیلر و "فاوست" اثر گوته، تلاش‌هایی صورت گرفت، اما آثاری هم‌ارج این آثار پدید نیامد.

تأثیر ادبیات نمایشی و فنون صحنه‌ای کشورهای آلمانی‌زبان در ایران بیشتر به دهه ۱۳۴۰ برمی‌گردد. در این دهه بود که برخی از آثار نمایشی آلمانی به زبان فارسی منتشر شد.

برتولت برشت
برتولت برشتعکس: ullstein bild

در سال ۱۳۴۱ نخستین اثر برتولت برشت به زبان فارسی منتشر شد: "در انبوه شهرها" با ترجمه‌ای نه چندان رسا از عبدالرحمن صدریه. باید گفت که برشت تا سالیان دراز، یگانه نماینده‌ی واقعی تئاتر آلمان در ایران شناخته می‌شد. تا پایان دهه ۱۳۴۰ نه تنها بسیاری از نمایشنامه‌های برشت به فارسی در آمد، بلکه مقالات و نوشته‌هایی نیز درباره شعر و تکنیک‌های تئاتری او، به نام "تئاتر اپیک" (روایتی یا حماسی) منتشر شد.

یادآوری این نکته لازم است که بیشتر مترجمان آثار برشت را از زبان‌های دیگر به فارسی برگرداندند، مانند دکتر مصطفی رحیمی که نمایشنامه‌های "ننه دلاور و فرزندان او" و "آن که گفت آری و آن که گفت نه" را از فرانسوی ترجمه کرد، عبدالرحیم احمدی "زندگی گالیله" را از انگلیسی به فارسی برگرداند. محمود اعتمادزاده (به آذین) نیز "استثنا و قاعده" را از فرانسوی به فارسی در آورد.

تأثیر تحصیل‌کردگان

رویداد دیگری که در دهه ۱۳۴۰ برای تئاتر ایران اهمیت داشت، ورود افرادی بود که با ادبیات نمایشی آلمانی تماس دست اول داشتند و با فنون صحنه‌ای تئاتر آلمانی آشنا بودند.

ایرج زهری
ایرج زهریعکس: mahbodnaderi

در این سال‌ها ایرج زهری، اسماعیل شنگله، رضا کرم رضایی و عباس مغفوریان که در آلمان یا اتریش تحصیل کرده بودند، آموخته‌های خود را به جامعه تئاتری ایران عرضه کردند. ایرج زهری در معرفی تئاتر آلمان، از گئورگ بوشنر، نمایشنامه‌نویس انقلابی اوایل قرن نوزدهم آلمان، تا پتر هاندکه، نمایشنامه‌نویس نوآور اتریشی نقشی بارز ایفا کرد.

زهری "وویتسک" و "مرگ دانتون" دو اثر مهم بوشنر را ترجمه کرد و در "انستیتو گوته تهران" به روی صحنه برد. او همچنین چند نمایشنامه کوتاه از کورت گوتز را به فارسی برگرداند که به کارگردانی رکن‌الدین خسروی برای تلویزیون اجرا شدند.

اسماعیل شنگله که با "رادیو و تلویزیون ملی ایران" همکاری داشت، به اجرای رشته‌ای از آثار نمایشی نویسندگان آلمانی دست زد. رضا کرم رضایی، بازیگر تئاتر و سینما که در سال ۱۳۸۹ درگذشت، پس از تحصیل در رشته تئاتر در مونیخ، به ایران برگشت. او به ترجمه تعدادی نمایش دست زد و برخی از آن‌ها را برای "تلویزیون ملی ایران" کارگردانی کرد.

رضا کرم رضایی چند نمایشنامه از برشت را به فارسی برگرداند، از جمله "ارباب پونتیلا و نوکرش ماتی"، "توراندخت"، "قیمت آهن چنده؟" و... او همچنین نمایشنامه "بیدرمان و آتش‌افروزان" اثر مهم ماکس فریش را ترجمه و منتشر کرد. او  چند سال بعد فرانتس کسافر کروتس را با چند نمایشنامه به تئاتری‌های ایران معرفی کرد: "کار خانگی"، "کلبه والدین" و "شخص سوم". برخی از این نمایشنامه‌ها به روی صحنه رفت.

نقش حمید سمندریان

حمید سمندریان که در اوایل دهه ۱۳۴۰ خورشیدی پس از تحصیلات تئاتر در هامبورگ به ایران برگشت، با تلاشی خستگی‌ناپذیر به معرفی تئاتر آلمانی در ایران همت گماشت.

حمید سمندریان
حمید سمندریانعکس: iranartists

او  با فنون صحنه‌ای تئاتر آلمان به خوبی آشنا بود و کوشید در کسوت مربی و استاد تئاتر، آزمون‌ها و آموزه‌های خود را به شاگردان بیشمار خود در آموزشگاه‌های هنری ایران منتقل کند. سمندریان در سال ۱۳۴۶ با ارائه اجرایی نو و به یادماندنی از "آندورا" نوشته ماکس فریش، تماشاگران ایرانی را با آخرین دستاوردهای هنر تئاتر آشنا کرد. در این اجرا سعید پورصمیمی در ایفای نقش اصلی (آندری) بازی دلنشینی عرضه کرد.

سمندریان به ویژه به آثار فریدریش دورنمات، درام‌نویس سویسی علاقه‌مند بود و بیشتر آثار او را به فارسی برگرداند و برخی از آن‌ها را روی صحنه تئاتر یا در تلویزیون اجرا کرد، مانند "هرکول و طویله اوجیاس" و "ازدواج آقای می‌سی سی‌پی".

سمندریان در سال ۱۳۵۱ با کارگردانی دو اثر از دورنمات در "تالار مولوی" (سالن نمایش وابسته به دانشگاه تهران)، هنردوستان را با شگردها و فنون مدرن تئاتری آشنا کرد. در نمایش "ملاقات بانوی سالخورده" به ویژه هنرنمایی جمیله شیخی در اجرای نقش اصلی برجسته بود. سمندریان دو سال بعد در "تالار مولوی" نمایش "بازی استریندبرگ" را کارگردانی کرد که در آن محمدعلی کشاورز بازی استادانه‌ای ارائه داد.

تئاتر مدرن

در دهه ۱۳۵۰ تئاتردوستان ایرانی رفته رفته با نمایندگان تئاتر آوانگارد آلمان آشنا شدند. در سال ۱۳۵۱ آربی اوانسیان، کارگردان نوجوی ایرانی، سه نمایش از پتر هاندکه، نمایشنامه‌نویس نوآور اتریشی را در "کارگاه نمایش" به روی صحنه برد: "دشنام به تماشاگران"، "یک قطعه برای گفتن" و "معلم من پای من". این نمایشنامه‌ها را عباس نعلبندیان از زبان انگلیسی ترجمه کرده بود.

پتر وایس
پتر وایسعکس: dpa/pa

از پتر وایس، نمایشنامه‌نویس آلمانی (۱۹۱۶ – ۱۹۸۲) اجرایی دیدنی از "بازجویی" به کارگردانی پرویز صیاد در تئاتر شهر به روی صحنه رفت. با این نمایش که توسط شریف لنکرانی ترجمه شده بود، تئاتردوستان با نمونه خوبی از "تئاتر مستند سیاسی" آشنا شدند.

در سال ۱۳۵۴ رجب محمدین در تالار مولوی و با امکانات دانشجویی اجرای جالبی از نمایشنامه رادیویی "برج" نوشته پتر وایس ارائه کرد. محمدین سال بعد نمایش "سانتاکروز" اثر ماکس فریش را با همان شرایط اجرا کرد.

در خرداد ۱۳۵۵ نمایشنامه "بیرون جلوی در" نوشته ولفگانگ بورشرت (۱۹۲۱ – ۱۹۴۷) به همت دانشجویان رشته هنرهای نمایشی "دانشکده هنرهای زیبا" در تالار مولوی به روی صحنه رفت. این اثر را چند سالی پیش تر هوشنگ بهشتی، احتمالا برای کار در رادیو ترجمه کرده بود.

محمد کوثر، از مدرسان تئاتر در دانشکده هنرهای زیبا، نمایشنامه "زن نیک سچوآن" را با امکاناتی درخور و با بازی سوسن فرخ‌نیا در تالار مولوی به روی صحنه برد.

در سال ۱۳۵۶ داریوش فرهنگ در "تئاتر شهر" تهران اجرایی شایسته از نمایشنامه "دیوار چین" اثر ماکس فریش ارائه داد. به ویژه نقش‌آفرینی مهدی هاشمی در این نمایش خاطره‌انگیز بود. فرهنگ سال بعد در همان تئاتر نمایشنامه "دایره گچی قفقازی" اثر برتولت برشت را به روی صحنه برد.

تب برشت در ایران

صحنه‌ای از نمایش «ننه دلاور» در ایران
صحنه‌ای از نمایش «ننه دلاور»، اثر برشت در ایرانعکس: FARS

از اوایل دهه ۱۳۵۰ با وارد شدن جامعه به فضایی ناآرام و ملتهب، آثار گوناگون برتولت برشت، با شعار تحول‌خواهی و پیام مبارزه انقلابی محبوبیت یافت. به ویژه تک‌پرده‌ای‌های "ترس و نکبت رایش سوم" به ترجمه شریف لنکرانی و "نمایش‌های آموزشی" به ترجمه فرامرز بهزاد، ده‌ها بار در تهران و شهرستان‌ها به روی صحنه رفتند.

دیگر نمایشنامه‌های برشت نیز با برداشت سیاسی و پیام پیکارجویانه، بارها و بارها اجرا شدند: "آدم آدم است"، تفنگ‌های ننه کارار"، مادر (اقتباس از رمان معروف ماکسیم گورکی)، استثنا و قاعده، تدبیر و...  

برخی از کارگردانان نامی نیز اجراهایی جالب از آثار برشت ارائه دادند که از میان آن‌ها می‌توان به چند اثر اشاره کرد: "چهره‌های سیمون ماشار" به کارگردانی سعید سلطانپور، "کله‌گردها و کله‌تیزها" به کارگردانی ناصر رحمانی‌نژاد، "محاکمه ژاندارک" به کارگردانی رکن‌الدین خسروی و...

صحنه تئاتر امروز

از زمان انقلاب ضدسلطنتی ۱۳۵۷ تئاتر تا نزدیک دو دهه کم رونق بود. سالن‌های نمایش کمابیش به تکرار اجراهای پیشین بسنده کردند. سانسور گام‌های تازه و تجارب نوجویانه را طرد می‌کرد.

در اواخر دهه ۱۳۷۰ زندگی فرهنگی جامعه متحول شد و رنگ شاداب‌تری به خود گرفت، و تئاتر نیز از این دگرگونی سهمی برد. برخی از چهره‌های تازه‌ی تئاتر مدرن آلمانی برای نخستین بار به هنردوستان ایرانی معرفی شدند. در این راستا می‌توان از هاینر مولر، توماس برنهارد و پتر تورینی نام برد.

صحنه‌ای از نمایش «ماشین هاملت»، اثر هاینر مولر در ایران
صحنه‌ای از نمایش «ماشین هاملت»، اثر هاینر مولر در ایرانعکس: iifut.com

از برخی نمایشنامه‌های مدرن هاینر مولر، مانند مأموریت و "ماشین هملت" چندین ترجمه منتشر شد و اجراهای گوناگونی به روی صحنه رفت.

از پتر تورینی، نمایشنامه‌نویس اتریشی دو نمایشنامه به روی صحنه رفت: نمایشنامه "آخر خط" به کارگردانی سهراب سلیمی در سال ۱۳۸۲ در تئاتر چهارسو به اجرا در آمد. نمایشنامه "بچه کشی" در سال ۱۳۸۸ در "تالار مولوی" به روی صحنه رفت. هر دو نمایشنامه را علی امینی نجفی ترجمه کرده است.

علیرضا کوشک جلالی کارگردان مقیم آلمان، در سال‌های اخیر چند اثر از کارل فالنتین، الیاس کانتی، اینگه‌بورگ باخمان را در ایران برای اجراهای تئاتری یا تلویزیونی کارگردانی کرده است.

در چارچوب "جشنواره تئاتر فجر" مبادلات تئاتری میان ایران و آلمان قوت گرفته است. در همین رابطه برخی از چهره‌های سرشناس تئاتر آلمان مانند پتر اشتاین و روبرتو چولی با آثار نمایشی خود به ایران سفر کردند و با تئاتری‌های ایران به گفت‌وگو نشستند.

علی امینی
تحریریه: جواد طالعی