1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

مورد آزاده نامداری؛ واکاوی برخورد با خشونت خانگی

میترا شجاعی۱۳۹۴ فروردین ۶, پنجشنبه

انتشار عکسی از چشمان کبودشده آزاده نامداری در اینستاگرام و پاسخی که همسر سابقش فرزاد حسنی در این مورد منتشر کرده، واکنش‌های گوناگونی را در پی داشته است؛ از تقبیح تا تحسین. هرکدام از این واکنش‌ها بازتاب چه تفکری است؟

https://p.dw.com/p/1ExWI
عکس: amazing.ir

«این عکس تلخه ولی واقعیه، برای هوادارایی می‌گم که از ایشون بت ساختند، بتی که به هیچ مسلکی پای‌بند نیست، دیگه کسی تو کامنتای من حق نداره اسمی از ایشون بیاره. آقای حسنی! می‌دونم دهنت باز میشه به هر تهمتی. اما من واگذارت می‌کنم به خدا و خوشحالم که دیگه نمی‌بینمت.»

آزاده نامداری، مجری شناخته‌شده تلویزیون و برنامه‌ساز این توضیح را در کنار عکسی از خود با چشمان کبود در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد. او همسر سابق فرزاد حسنی، یک مجری مشهور دیگر تلویزیونی است.

ساختارشکنی‌های این دو در برنامه‌های زنده تلویزیون بیش از هرچیز در شهرت آن‌ها نقش داشت؛ از جمله خواندن شعر عاشقانه توسط فرزاد حسنی برای آزاده نامداری در برنامه پخش زنده.

فرزاد حسنی البته پیش از این هم به دلیل برنامه پرطرفدار "کوله‌پشتی" به شهرت رسیده بود. به خصوص زمانی که سردار رادان فرمانده وقت نیروی انتظامی تهران را به این برنامه دعوت کرد و به دلیل رفتارهای خشن نیروی انتظامی با دختران "بدحجاب" او را مقابل دوربین به تندی مورد انتقاد قرار داد.

این بار اما نه اظهار عشق مقابل دوربین تلویزیون و نه به چالش کشیدن یک چهره منفور سیاسی، بلکه انتشار عکسی از چشم کبود آزاده نامداری در صفحه اینستاگرام او باعث شهرت دوباره‌این دو نفر شد. خانم نامداری در توضیح این عکس نوشته بود که پیش از طلاقش از فرزاد حسنی کتک خورده و این عکس متعلق به آن زمان است.

انتشار عکس زنی کتک‌خورده از همسر یا شریک زندگیش در فضای اینترنت، کار مرسوم و متداولی در ایران نیست. شاید به همین دلیل است که از روزی که خانم نامداری این عکس را منتشر کرده، سیلی از اظهارنظرات گوناگون پیرامون آن منتشر شده است؛ از کسانی که این اقدام او را ستوده‌اند تا کسانی که او را تقبیح کرده‌اند که چرا مسائل خصوصی‌اش را عمومی کرده است.

آزاده نامداری و فرزاد حسنی پیش از طلاق
آزاده نامداری و فرزاد حسنی پیش از طلاقعکس: entekhab.ir

نویسنده وبلاگ "زیتون زیتون" در گفت‌وگو با چند مرد نظر آن‌ها را درباره این کار خانم نامداری پرسیده است. برخی از این نظرات را در زیر می‌خوانید:

یک مرد بازنشسته: آزاده نامداری اگه زن خوبی بود، عیب شوهرشو نمی‌کرد تو بوق و کرنا. حالا گیرم یه کتک هم خورده باشه. آسمون که به زمین نیومده. خداییش خانوم من هرگز منو جلوی فامیلش کوچیک نکرده. یه بار عصبانی شدم زدمش، دستش کبود شد. به همه گفت از پله‌ها افتاده.

یک مغازه‌دار: من جای فرزاد حسنی بودم می‌کشتمش! این چه عکسی بود برای همه فرستاده بود بی‌حیا... اصلا راجع بهش حرف نزن!

یک مرد مسن اهل نماز و روزه: اصلا قرآن خدا هم گفته اگه چندبار به زنت چیزی گفتی و گوش نکرد میتونی با چوب مسواک بزنیش. در کتاب خدا اومده. این خانوم معصیت کرده عکسشو چاپ کرده.

"شخصی، سیاسی است"

یک اصل فمینیستی می‌گوید: "Personal is Political" (شخصی، سیاسی است). این شعار در میان فمینیست‌های اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ میلادی رواج پیدا کرد و معنای آن این بود که مسائلی که مربوط به زنان است، مانند حق زن بر بدنش، حق طلاق، حق سقط جنین و بسیاری حقوق دیگر موضوعاتی نه خصوصی که مربوط به کل جامعه هستند.

این شعار همچنین به این مفهوم است که موقعیتی که برای یک زن خطرناک یا ظالمانه است، می‌تواند در حد یک موضوع سیاسی مهم باشد.

معنای دیگر این اصل این است که مکان وقوع تبعیض یا خشونت مهم نیست، مهم این است که خشونتی اتفاق افتاده و باید جلوی آن گرفته شود؛ خواه در داخل یک خانه باشد، خواه در انظار همگانی. یا هرجا که تبعیضی روی دهد باید جلوی آن را گرفت؛ خواه در یک محیط کوچک اداری باشد، خواه در یک سیستم حکومتی.

بر اساس این تعاریف دیگر خصوصی بودن خشونت علیه همسر محلی از اعراب ندارد. زن یا مرد خشونت‌دیده، مورد ظلم واقع شده و در موقعیتی خطرناک قرار دارد، بنابراین شخصی تلقی کردن این رویداد کاملا بلاموضوع است.

تخریب یک چهره سرشناس

انتقاد دیگری که به عمل آزاده نامداری شد، بر این محور استوار بود که او با این کارش یک چهره محبوب و مشهور را تخریب کرده است. اما فرزاد حسنی اولین چهره محبوب و مشهوری نیست که رفتار داخل چهاردیواری خانه‌اش علنی شده است.

وودی آلن، رومن پولانسکی، کریس براون؛ دوست پسر ریحانا، اشتراوس کان؛ رئیس سابق بانک جهانی تنها چند نمونه از چهره‌های محبوب و سرشناسی هستند که اعمالشان در حوزه خصوصی، عمومی و به رسانه‌ها کشیده شد. بنابراین مشهور بودن فردی که دست به خشونت زده، دلیلی بر پنهان کردن خشونت نیست.

گذشته از این، موقعیت حقوقی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فرد خشونت‌دیده یا عامل خشونت هیچ تاثیری بر عملی که انجام شده ندارد. بر اساس اصل عمومی "همه در برابر قانون یکسانند" نمی‌توان شخصی را به دلیل موقعیت خاص او از مجازات معاف کرد.

از منظر دیگر می‌توان به اصل "دانستن حق مردم است" نیز استناد کرد. بر اساس این اصل، طرفداران هر سلبریتی باید شخصیت واقعی او را بشناسند و این حق را دارند که بدانند این فرد وقتی مقابل دوربین و روی فرش قرمز نیست، چگونه رفتار می‌کند. اما قضاوت پس از این دانستن، دیگر نه بر عهده رسانه که بر عهده تک‌تک طرفداران است.

این برخورد در باره فرد قربانی خشونت نیز صدق می‌کند. برخی از کاربران شبکه‌های اجتماعی، چادری بودن، مذهبی بودن و مجری صدا و سیما بودن آزاده نامداری را دلایلی دانسته‌اند برای این‌که با او همدردی نکنند.

در اینجا نیز می‌توان این افراد را به همان اصل تقبیح خشونت اشاره داد و متذکر شد که حتی اگر قربانی، خود خشونت‌گر باشد یا با ما هم‌فکر و هم‌عقیده نباشد، آنچه که اصل است عمل خشونت‌باری است که انجام شده و باید در افکار عمومی تقبیح شود. وقتی عمل خشونت‌آمیز انجام شده، دیگر این که این عمل را چه کسی و بر چه کسی اعمال کرده اهمیتی ندارد.

استفاده از احساسات مذهبی مردم

فرزاد حسنی در جوابیه‌ای که به پست اینستاگرام همسر سابقش، آزاده نامداری داده از اشاراتی استفاده کرده که می‌توانند افراد مذهبی، سنتی و پایبند به قوانین متحجرانه خانوادگی را به شدت تحت تاثیر قرار دهند.

وی در ابتدای پاسخش تاکید کرده که قصد پاسخ‌گویی نداشته اما به خواسته‌ی "مادر سیده ۶۳ ساله‌اش" اقدام به پاسخ‌گویی کرده است. بلافاصله نیز گفته: «حریم خصوصی افراد متعلق به ذوالحرم است ولاغیر. بر فرض محال اگر این ادعاهای کذب صحت هم داشت، آیا این روش درستی برای بیان آن‌ است؟ ریختن آبروی دیگران و حتی خانواده خود به چه قیمتی؟».

در همین پاراگراف تاکید بر "سید" بودن مادرش و سن او دو عاملی است که می‌تواند افراد مذهبی را تحت تاثیر قرار دهد.

در ادامه او با استناد به همان اصلی که خشونت خانگی را موضوعی خصوصی و شخصی می‌داند، از عمومی کردن این مسئله انتقاد کرده است. این استدلال نیز کسانی را که طرفدار این نظریه هستند و متاسفانه تعدادشان نیز کم نیست، به طور خودکار به سمت آقای حسنی جلب می‌کند.

دوگانگی در تعریف عرصه عمومی و خصوصی

فرزاد حسنی در پایان نامه‌اش دو پرسش را مطرح کرده و از مردم خواسته تا این دو سوال را با خانم نامداری در میان بگذارند: «نظر ایشان درباره گروهک منافقین چیست؟ نظر ایشان درباره‌ی عاطفه‌ی مادری و عشق به فرزندشان چیست؟».

ظاهرا آزاده نامداری در زمان زندگی با فرزاد حسنی، باردار شده و جنینش را سقط کرده است. این عمل در ایران غیرقانونی است و مردم سنتی نیز آن را تایید نمی‌کنند. در حقیقت فرزاد حسنی با طرح این پرسش، عمل خلاف قانونی را که خانم نامداری مرتکب شده و می‌تواند برایش پیامد قضایی داشته باشد، آشکار کرده است.

دست گذاشتن بر این نقطه یعنی تلاش برای جلب حمایت گروهی که سقط جنین را عملی خلاف و حتی جرم می‌دانند و نه حقی که زن بر بدن خود دارد.

گذشته از این طرفداران این نوع تفکر که خشونت خانگی را مسئله‌ای کاملا خصوصی می‌دانند، آیا سقط جنین را عملی تلقی می‌کنند که انجام دادن آن می‌تواند به عرصه عمومی کشیده شود؟

یکی از کاربران فیس‌بوک درباره پاسخ آقای حسنی چنین نوشته بود: «بی شرمانه ترین روش آزار زن دست گذاشتن بر مهر مادری اوست. سال‌های سال است که مردان در اختلافات خانوادگی به پشتوانه قانون و با علم به اینکه مهر مادری عمیق ترین حس زن است آن‌ها را آزار می‌دهند. مردان زیادی از بچه به عنوان گروگان استفاده کرده‌اند تا زن مجبور به تن دادن به سخت ترین شرایط زندگی باشد. زنان زیادی یک عمر با بچه‌شان در یک زندگی تلخ سوخته اند. کنایه فرزاد حسنی به حس مادری همسر سابقش آزاده نامداری یک اشاره پلید است. تصور کنیم اگر این زن بچه ای از این مرد داشت آیا می‌توانست طلاق بگیرد؟ آیا می‌توانست کتک خوردنش را رو کند؟ اگر مادر شده بود این مرد چه استفاده‌هایی از مهر مادری او می‌کرد؟ اگر مادر شده بود چه در این زندگی می‌ماند چه طلاق می‌گرفت این مرد از مهر مادری او به عنوان نقطه ضعفش استفاده می‌کرد و یک عمر شکنجه‌اش می‌داد. حالا شخصی مثل آزاده نامداری که دستش به جایی می‌رسد و صدایش بلند است، ببینید بر سر دیگر زنان بی صداتر چه میاید در این اجتماع که نه قانونش منصفانه است نه مردش شرم دارد که هنگام دعوا بر مهر مادری دست درازی نکند.»

و اما نام بردن از "گروهک منافقین" در این نامه و توضیح خواستن درباره این گروه از کسی که ساکن ایران است و در دستگاه دولتی کار می‌کند، می‌تواند پیامدی تا پای مرگ برای این فرد داشته باشد.

هم‌اکنون ده‌ها نفر از کسانی که سال‌هاست هیچ فعالیت سیاسی ندارند تنها به اتهام طرفداری سابقشان از این گروه سیاسی و یا عضویت یکی از اعضای خانواده‌شان در این گروه در زندان به سر می‌برند.

صدور حکم اعدام برای طرفداران و اعضای سازمان مجاهدین نیز در چند سال اخیر کم اتفاق نیفتاده است.
ضمن اینکه اینجا هم می‌توان این پرسش را مطرح کرد که بر فرض اگر خانم نامداری طرفدار مجاهدین باشد، طرح این مسئله در فضای عمومی آیا مصداق تفتیش عقاید نیست؟ و اصولا این موضوع چه ربطی به اعمال خشونت علیه او دارد؟ آیا کسی را که طرفدار مجاهدین است می‌توان مورد خشونت قرار داد؟

آنچه که این بحث‌ها بیش از پیش روشن می‌کند، ناآگاهی عمومی نسبت به موضوع خشونت به طور عمومی و خشونت خانگی به طور اخص است. سوده راد فعال حقوق زنان در این مورد در صفحه فیس‌بوکش می‌نویسد: «من مدت‌هاست با خودم عهد بستم پیش از آنکه انگشت اتهام را به سوی فرزاد حسنی‌ها ببرم، یا در مورد توانایی آزاده نامداری‌ها برای انتخاب همسر مناسب -!- قضاوت کنم، یا آن‌ها را مجریان شبکه‌های پروپاگاندای جمهوری اسلامی ببینم و کبودی زیر چشم زن را اندازه بزنم تا ببینم از پله‌ها افتاده یا رد سیلی فرد دیگری است، باید بتوانم به خودم، به اطرافم، به دنیایم نگاه کنم و ببینم نقش من در سکوت این‌همه قربانی خشونت خانگی چیست؟ من کجای این دنیا ایستاده‌ام؟».

پرش از قسمت در همین زمینه

در همین زمینه

نمایش مطالب بیشتر