عکس‌ها و مکث‌ها • بخش هشتم: عشق و بیزاری

نگاره و انگاره شماره ۱

نگاره و انگاره شماره ۲

نگاره و انگاره شماره ۳

نگاره و انگاره شماره ۳

نگاره و انگاره شماره ۴

نگاره و انگاره شماره ۵

نگاره و انگاره شماره ۸

نگاره و انگاره شماره ۷

اين نگاره‌ها به اين هوا كشيده شده‌اند كه حرفی بزنند و اين انگاره‌ها به اين خاطر نوشته شده‌اند كه تصويری بسازند. پس اميد است نوشته‌ها را هم ببينيد و تصويرها را هم بخوانيد. اگر شما هم خرده‌گيری را از خرده‌پذيری آسان‌تر می‌دانيد، سه هفته فرصت داريد به صف ما بپيونديد. اين هفته بخش هفتم "عشق و بیزاری" را می‌خوانيد و می‌بينيد.

تصویرسازم و تصویرباز؛ معنی؛ یعنی، نه درمتن تنیده شوم؛ که بر تن متن، تنی دیگر بِتنم؛ تنی از کلمات، کَنده! در شکل، زنده مانده. شیوه‌ام رفتار با متن است و نه حتی در پیِ کمال متن؛ که بازی‌ای‌ست موازی با متن، تا بسازد ذهن شما تصویر سوم از این هر دو را! همین است که نمادِ ملتی‌‌ست جعبه‌ای مکعبی-مقوایی و رَنده‌مطبخی، نماد حاکمِ خودکامه. تا تو در پیچ وتابِ ذهنِ زیبایت، چه بخوانی‌اش…