1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

شکرالله شيون : تاريخ افغانستان يک چيزي تحريف شده به نفع دولت داشت.

۱۳۸۵ مهر ۷, جمعه

دانستن تاريخ و وقايعي که در زمانهاي به خصوصي در هر مملکتي اتفاق مي افتد ، جزء جدايي ناپذير انسانهاي همان سرزمين است .

https://p.dw.com/p/DF6Y
"تاريخی که در مکاتب و مدارس افغانستان درس داده ميشد ، چيزي جزء جنگ و بزن، بزن و برادر کشي چيزي بيشتر نبود."
"تاريخی که در مکاتب و مدارس افغانستان درس داده ميشد ، چيزي جزء جنگ و بزن، بزن و برادر کشي چيزي بيشتر نبود."

در گذشته ها درافغانستان بيسوادي و نبود امکانات مالي يکي از دلايلي اين بودکه ،از مردمان آن کشور مجال آموزش را مي گرفت و در ضمن بيشتر از سه دهه جنگ در افغانستان در پهلوي هزاران مشکل و مصيبت ديگر همچنان سبب رکود برنامه هاي آموزشي گرديده و چندين نسل از نعمت سواد و آموزش بي بهره ماندند . کساني که بنابر دليل جنگ در کشور هاي ديگر مسکن گزين گرديده اند بااين که با دوگانگي هاي فرهنگي دست و گريبان اند ؛ هستند جواناني که اصلآ ميل به دانستن گذشته هاي تاريخي مملکت خويش ندارند . اينجا به صراحت مي شود گفت که قرباني هاي اول اين همه جنگها و دربدري ها جوانان و نوجوانان اند.

به باورخيلي ازتحليلگران آگاهي درست ازتاريخ و حادثات به ويژه رويدادهاي چند دهه گذشته مي تواند گره گشاي دشواري هاي کنوني باشد . چنانچه قول معروف است اين که :گذشته چراغ راه آينده است. در همين رابطه گفتگويي داريم باشاعر و نويسنده ي جوان آقاي شکر الله شيون که از سالهاي زيادي به اينسو در کشور فرانسه زندگي مي کند:

ازتاريخ درمکتب آن زمان افغانستان چه آموختيد وآموزش تاريخ درآن زمان چگونه بود؟

شيون : زماني که در افغانستان تاريخ نوشته شده ، و يا تاريخ به خصوص ، در مکتب ها و مدارس درس داده ميشد ، چيزي جزء جنگ و بزن، بزن و برادر کشي و اين که يک برادر برادر ديگر راکشت و باز حکومت را گرفت ، چيزي بيشتر از اين نبود . تاريخ بيشتر يک چيزي تحريف شده به نفع دولت داشت .

دولت هر زمامدار پيش از خودش را که به اصطلاح مثل خودش ديکتاتور و ظالم بود يک چهره درخشان و يک چهره مبارز نشان داده و شخصي را که مخالف با همين ديکتاتوري دولت بود ، يک چهره منفور و حتي دزد و رهزن و قطاع الطريق هم نشان مي داد. نه تنها در مورد زمامدارها بلکه در مورد خود آزادي خواهان افغانستان ظلم هايي صورت گرفته که عجيب و غريب اند ، مثلآ : يکي از آزادي خواهان اين سرزمين ولي محمد خان دروازي است . ولي محمد خان بدخشي که رسماً وزير خارجه امان الله خان بود پس آزادي افغانستان وقتي که به انگلستان مي آيد. دولت انگليس به پيشواز ولي محمد خان بزرگ وزير مستعمرات خودرا روان مي کند . اما ولي محمد خان دروازي به پيلوت خود مي گويد که تو پس به فرانسه برگرد، اينها هنوز نمي دانند که ما يک کشور آزاد هستيم و من تا اين که دولت انگليس عذر خواهي نکند وزير مستعمرات را قبول ندارم . همينجاست که پس از برگشت وي در فرانسه دولت انگليس ازوي معذرت خواهي مي کند . آن زمان است که ولي محمد خان معذرت دولت انگليس را مي پذيرد و با وزير خارجه ي آن کشور ديدار مي نمايد . ولي محمد خان دروازي وقتي دوباره به افغنستان مي رود ، دولت امان الله سقوط مي کند و در زمان نادر شاه ، ولي محمد خان دروازي به زندان مي افتد ، اول حکم اعدامش صادر مي شود . اما اين که چرا به زندان مي افتد . وزير خارجه امان الله خان کسي که در آزادي خواهي افغانستان نقش بسيار عمده را دارد . کسي که در سطح جهاني آزادي افغانستان را اعلان مي کند . اما در زمان نادر در زندان مي افتد و هيچکس توجه نمي کند . تاريخ هم هيچ تذکري از ولي محمد خان دروازي نمي دهد. ازهمچو کارهايي در تاريخ زياد شده است. وقتي تاريخ را ورق بزنيد . هرکي مخالف ديکتاتوري بوده ، مخالف ظلم بوده ، مخالف استبداد بوده ، اورا رهزن ، قطاع الطريق يا قاتل گفته اند و هر کي هم ديکتاتور بوده اميـــر شده است.

دويچه ويله : به اين ترتيب که شما از تاريخ ياد مي کنيد ، در مورد بازنگري جدي تاريخ افغانستان چه فکر مي کنيد ؟

شيون : به هر ترتيب تنها تاريخ افغانستان چه که تاريخ هر سرزمين و کشوري به يک بازنگري جدي ضرورت دارد . منتها بايد اين بازنگري تاريخ از تمام ديد هاي قومي و قبيلوي دور باشد و همچنان بايد بروي اسنادي که وجود دارد ، دوباره بازنويسي شود و حقايق براي جوانان ما روشن گردد.

دويچه ويله : تاريخ دوره مکاتب افغانستان به نظر شما چگونه بوداست ؟

شيون : تمام اشخاصي که هم دوره من بوده اند مي دانند که چيزي را که مادر صنف چهارم مي خوانديم ، در صنف پنج وشش و هفت و... تکرار ميشد و چيزي نبود جزء اين که يکي آمد ديگري را کشت و پادشاه شد ؛ باز دور دوم برادر برادر خودرا کشت و پادشاه شد . يعني به شکلي يک اسطوره سازي از افراد بود . حتي بسياري از مواقع برادر کشي را هم به شکل مثبت آن نشان مي دادند ، شکل اسطوره سازي بود. يک برداشت تاريخي از تاريخ افغانستان هيچ وقت نبوده است. مثلآ به جايي بگوييم که آيا حرکت شاه زمان در مقابل برادرانش يک حرکت مثبت بوده يا نبوده و اگر مثبت بود به چه دليل و اگر نه، به چه دليل بوده است.

دويچه ويله : شما چه فکر مي کنيد ، چرا تاريخ افغانستان آن تحريف شده است ؟

شيون : اگر صاف و پوست کنده بگويم ، اينست که اگر تاريخ به صورت واقعي آن به مردم افغانستان پيشکش ميشد ظاهر شاه چهل سال حکومت کرده نمي توانست . اينجاست که اينها به خاطر دوام حکومت آزادي خواهان را از بين بردند ، کشتند و اعدام کردند و در ضمن تاريخ را هم معکوس نشان دادند .

دويچه ويله : شما منحيث يک جوان مجرب چه فکر مي کنيد ، چرا جوانان کمتر علاقمند دانستن تاريخ وطن شان هستند ؟

شيون: اين که جوانان کمتر علاقمند تاريخ هستند دليل آن قسمي که گفتم ، جواناني که به خصوص در اروپا بزرگ شده اند وقتي تاريخ را ورق مي زنند مي بينند يکي ديگري را کشت و ديگري ديگري را - و به جزء از کشت و کشتن چيز ديگري نمي بيينند . بناءً آنها را نمي توان علاقمند تاريخ ساخت و گفت که خير است بيا اين را بخوان ، اگر قتل و کشتن هم است . بلکه در پشت اين همه کشتن ها جوانان بايد ببينند که اصل قضيه در کجا بوده است. همچنان يک پيشنهاد کوچکي دارم به خانواده هاي آزادي خواهان ، که آنها اين سکوت و خاموشي را بشکنند . امروز شاه ولي - ولي ترانه ساز پسر زنده ياد ولي محمد خان دروازي پير شده و حتي صحبت هم نمي توانند اما پسرانشان ، نواسه هاي ولي محمد خان دروازي هستند که از اين جريان به صورت بسيار دقيق خبر دارند و من مطمئين هستم که در خانه هاي ايشان اسنادي وجود دارند ، و اين اسناد را بايد بيرون دهند و نگذارند که در خانه هايشان بپوسد .

دويچه ويله : به نظر شما چرا خانواده هاي اين مبارزين اسنادي را که دارند تا حال بيرون نداده اند ؟ شيون : يکي هراس است- هراس از تحريف اين اسناد . من با نواسه هاي ولي محمد خان دروازي در تماس هستم . آنها هراس دارند که اگر اسناد بيرون داده شوند و از بين بروند باز چه ؟

يکي ديگر هم اين که در سرزمين ما هرچه از پدر ها ميراث گرفته ايم مثل يک تَبَرُک در خانه ها نگهداشته ايم . همين حالت بايد از بين برود و اين تبرک بايد همگاني شود .