1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

سینمای انگلوپولوس، بستر اسطوره و تاریخ

AA/AJ۱۳۸۹ فروردین ۲۷, جمعه

فیلم‌های انگلوپولوس درام‌‌هایی جداگانه را روایت نمی‌کنند، بلکه برش‌هایی چندگانه از ساختاری مرکب و پیچیده هستند که در آن زندگی امروز با تاریخ و اسطوره گره خورده است. یکی از مهمترین فیلمسازان جهان، ۷۵ سال پیش متولد شد.

https://p.dw.com/p/MxDO
سینمای انگلوپولوس تأملاتی هنرمندانه درباره‌ی زندگی و سیر روزگار اوست.
سینمای انگلوپولوس تأملاتی هنرمندانه درباره‌ی زندگی و سیر روزگار اوست.عکس: AP

تئودوروس انگلوپولوس در ۱۷ آوریل ۱۹۳۵ در آتن به دنیا آمد. کودکی او در دوران تلاطم‌های سیاسی گذشت که برای مردم یونان با محنت‌ها و مصیبت‌های فراوان همراه بود: نخست سال‌های هجوم ارتش نازی و اشغال کشور، و سپس جنگ داخلی خونین که با مداخله نیروهای بیگانه ادامه یافت. جنگ داخلی پس از چند سال نبرد بیرحمانه که سراسر کشور و همه مردم را به دو جبهه تقسیم کرد، سرانجام با پیروزی راست‌گرایان و سرکوب نهایی کمونیست‌ها (۱۹۴۹) به پایان رسید، و هزاران مبارز از جمله پدر انگلوپولوس را به کام مرگ فرستاد.

سینمای اندیشه و تأمل

انگلوپولوس در جوانی در یونان و سپس فرانسه در رشته‌های حقوق و ادبیات و فلسفه به تحصیل پرداخت، اما به زودی دانشگاه را رها کرد تا به شکل حرفه‌ای به سینما بپردازد. او بنا به نیازها و انگیزه‌های روحی خود، به دنبال نوعی از سینما رفت که به دغدغه‌های فکری و تکاپوی ذهنی او پاسخ دهد. سینمای او با فیلم‌های داستانی و سرگرم‌کننده فاصله دارد، و بیش از هر چیز تأملاتی هنرمندانه درباره‌ی زندگی و سیر روزگار اوست.

سینمای انگلوپولوس در گستره‌ای پهناور از زمان‌ها و مکان‌ها می‌گذرد. نیمه دوم قرن بیستم جولانگاه آدم‌های دردمند و حساس اوست. قرنی که با امیدهای بیکران و آرزوهای تابناک شروع شد، اما با شکست‌ها و رنج‌های فراوان به پایان رسید و زندگی‌های بیشماری را به نابودی کشید. تاریخ معاصر یونان، به ویژه با دو دوران بلاخیز، سالهای جنگ داخلی (۱۹۴۴ تا ۱۹۴۹) و هفت سال حکومت کودتایی سرهنگان (۱۹۶۷ تا ۱۹۷۴)، در فیلم‌های این سینماگر مؤلف حاضر است.

قرن امیدهای بزرگ و وحشت‌های عظیم

قرن بیستم با تمام امیدهای عظیم و وحشت‌های بیکرانش در مرکز کارهای انگلوپولوس قرار دارد. او به ویژه به سرنوشت آرمان چپ علاقه‌مند است. در طول قرن بیستم میلیون‌ها انسان آرمان‌گرا با گذشت و فداکاری برای دستیابی به جهانی بهتر و زیباتر به راهی ناهموار گام گذاشتند. رد و نشان "حزب کمونیست یونان" را با تاریخی سرشار از رنج‌های بسیار و پیروزی‌های اندک، می‌توان در بیشتر فیلم‌های آنگلوپولوس مشاهده کرد.

تأمل بر جنبش چپ و دل‌نگرانی برای مبارزان این حرکت، خمیرمایه‌ی اصلی چند فیلم انگلوپولوس را می‌سازد. او با نگاهی انسانی و حسرت‌ناک به مبارزاتی نگاه می‌کند که به رغم تلاش و تقلاهای فراوان، حاصلی نداشت و برای مبارزان جز اندوه و سرخوردگی ثمری به بار نیاورد.

فیلم سینمایی "بازیگران دوره گرد" (۱۹۷۴) مقطعی سرنوشت‌ساز از تاریخ معاصر یونان (از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۵۲) را ترسیم می‌کند. فیلم در قالب روایت ماجراهای یک گروه نمایشی که در شهرستان‌ها برنامه‌های تئاتری اجرا می‌کند، گوشه‌ای از سرگذشت چپ را به روی صحنه می‌آورد. اعضای اکیپ تئاتری در ولایات نمایش‌هایی اجرا می‌کنند، که قهرمانان تراژیک اصلی آن خودشان هستند.

آدمهای انگلوپولوس به سادگی از میان مرزهای زمان عبور می کنند
آدمهای انگلوپولوس به سادگی از میان مرزهای زمان عبور می کنندعکس: AP

فیلم "سفر به کیتیرا" (۱۹۸۴) آن روی سکۀ سرنوشت تلخ مبارزان چپ را روایت می‌کند. کسانی که از جنگ داخلی جان سالم به در برده‌و به تبعید رفته‌اند، در غربت و مهاجرت با مصایبی بدتر از مرگ روبرو می‌شوند، و پس از بازگشت به میهن نیز به آوارگی و پریشانی ابدی محکوم هستند. قهرمان پیر و خسته‌ی «سفر به کیتیرا» نمونه ازلی این مبارزان است، که به هیچ سرزمینی راه ندارند و تا ابد میان مرزها آواره می‌مانند.

فیلم "نگاه اودیسه" (محصول ۱۹۹۵) بنای یادبودی است بر افول فاجعه‌بار ایدئولوژی چپ. فیلم در فضای جنگ‌زده‌ی بالکان می‌گذرد، که برای انگلوپولوس، شکست کمونیسم و فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی را تداعی می‌کند. در این فیلم شمایل و نمادهای سیاسی با قدرت تصویری شگرفی به کار رفته است. فیلم در نمایی مؤثر، در همراهی با تندیس غول‌آسا و شقه شده‌ای از لنین رهبر انقلاب اکتبر، بر مرگ کمونیسم مویه سر می‌دهد.

در فیلم "غبار زمان"، با گذشت بی‌وقفه میان گذشته و حال، تاریخ معاصر را مرور می‌کند. یک زوج عاشق در دوران پروحشت و آشوب جنگ جهانی دوم، از هم جدا افتاده‌اند. مرد به آمریکا مهاجرت کرده و تماس با دلبر را از دست داده است. زن در گریز از دیکتاتوری دست راستی‌ها، به اتحاد شوروی (سابق) پناه برده و در آنجا در اردوگاه‌های کار اجباری گرفتار شده است.

سفر در تاریخ با کولبار حافظه

انگلوپولوس چند بار گفته است که فیلم‌های او مقطع‌هایی پیاپی از یک سفر طولانی هستند، و مسافر اصلی خود اوست. او توصیه می‌کند که فیلم‌های او در پیوند با هم دیده و فهمیده شوند. این فیلمساز از نخستین کارهایش در چهل سال پیش همواره دغدغه‌ی تاریخ داشته و با تأمل به تحولات دوران‌ساز قرن بیستم نظر دوخته است.

فعالان صحنۀ سیاسی، که در چند فیلم انگلوپولوس با بازیگران تئاتر همسان گرفته می‌شوند، با انبانی سنگین از ماجراها و تجربه‌های هول‌انگیز در پهنه‌ی تاریخ جولان می‌دهند. آنها محکوم هستند که تا ابد کولبار خاطرات خود را به دوش بکشند.

آوارگی و تبعید از مضامین آشنای فیلم‌های انگلوپولوس است. او بیش از هر چیز به سرنوشت مبارزان کمونیست نظر دارد، که گویی داغ تبعید و سرگردانی بر پیشانی آنها نقش بسته است! در یونان پس از سرکوب جنبش انقلابی، بسیاری از کمونیست‌ها به اتحاد شوروی پناه بردند، زیرا آن کشور را کانون انقلاب جهانی و قبله‌ی آمال خود می‌دانستند، اما بیشتر آنها که از دست جلادان خودی گریخته بودند، در زیر چرخ استالینیسم گرفتار آمدند و در تبعیدگاه‌های سیبری نابود شدند.

اما انگلوپولوس در دنیای معاصر نیز از درد و عذاب آوارگی و سرگردانی غافل نیست. او در فیلم "گام لرزان لک‌لک" از پناهندگان بیشماری می‌گوید که در گریز از ناروایی‌ها و بی‌عدالتی‌ها، خانه و دیار خود را ترک می‌کنند و به سرنوشتی ناروشن گام می‌گذارند. در فیلم او آوارگان از هر اقلیمی هستند و به چندین زبان (از جمله فارسی) سخن می‌گویند. انگلوپولوس درباره این فیلم گفته است: «سعی کردم در میان مرزها و اجبارهای جغرافیایی، بر تنوع فرهنگ‌ها و زبان‌ها تکیه کنم. فکر می‌کنم در دوران ما از آمیزش این عناصر رنگارنگ است که انسانیتی تازه زاده می‌شود.»

سبک سینمای انگلوپولوس

سینمای انگلوپولوس عمیق و تأمل‌انگیز است. فیلم‌های او انباشته از عناصر و مفاهیم فرهنگی است که آشنایی با آنها برای درک سینمای او ضرورت دارد. در کارهای این سینماگر خط روایتی پراکنده و چندگانه است. شخصیت‌ها به راحتی از مرزهای زمانی و عرصه‌های مکانی می‌گذرند. فیلم با سیر آزاد در زمان‌ها و مکان‌ها، معمولا با لایه‌های متقاطع و در اپیزودهای جداگانه جریان می‌یابد. هر صحنه ساختاری متراکم، مرکب و چندمعنایی دارد.


انگلوپولوس در فیلم‌های اول خود نگاه سیاسی صریحی داشت و با جانبداری آشکاری سرگذشت جنبش چپ و فعالان آن را روایت می‌کرد. این دیدگاه سیاسی در کارهای بعدی او با نوعی پختگی به بینشی فلسفی فرا روییده است. افزون بر این، دیدگاه سیاسی انگلوپولوس در طول چند دهه فیلم‌سازی، با لحنی شاعرانه و ژرف‌بینی فلسفی آمیخته است.

نمایی از فیلم "زمین می گرید" به کارگردانی انگلوپولوس
نمایی از فیلم "زمین می گرید" به کارگردانی انگلوپولوسعکس: AP

علاوه بر نمادها و نمایه‌های سیاسی، کارهای انگلوپولوس سرشار از عناصری است که در اساطیر یونان باستان ریشه دارند. بسیاری از قهرمانان او رگ و ریشه‌ی اسطوره‌ای دارند. مردها گاه مثل اولیس به سرگردانی ابدی محکوم هستند و زنان گاه مثل آتنه یا مده آ از نیرو و شوری فراانسانی برخوردارند.

یکی از شناسه‌های سبک انگلوپولوس ظهور اسطوره‌های کهن در بستر زندگی معاصر است. خود او گفته است: «در فیلم‌هایم سعی کرده‌ام اسطوره‌ها را از عالم اعلا به سطح زمین بیاورم و صاف به میان مردم ببرم.»

بیان شاعرانه در سینمای انگلوپولوس غالبا در لفاف همین پشتوانه‌ی اسطوره‌ای به بیان در می‌آید. در برخی از صحنه‌ها نمایه‌های آیینی، یادآور تراژدی‌های کهن است. در عین حال که شگردهایی مانند تک‌گویی یا همسرایی را با فنون مدرن تئاتر معاصر همراه می‌کند.

افزارهای بیانی

انگلوپولوس در طول ۱۶ فیلم سینمایی به سبکی تکامل بخشیده که با پیوندی درونی با دیدگاه نظری و آفرینش هنری او گره خورده است. فضای فیلم‌های او پیچیده است، اما صحنه‌ها معمولا ساده و گاه تئاتری هستند. نگاه دوربین مستقیم و اغلب خنثی است و کمابیش با نگاه بازیگر تئاتر به صحنه می‌نگرد. انگلوپولوس بی‌تردید از تکنیک فاصله‌گذاری، آن گونه که در تئاتر اپیک برتولت برشت دیده می‌شود، فراوان آموخته است.

پلان‌های فیلم معمولا طولانی و آرام هستند. نماها با ملایمت کنار هم می‌نشینند یا در هم فرو می‌روند. از برش‌های سریع و پرش‌های ناگهانی خبری نیست. انگلوپولوس همیشه از همکاری یک فیلمبردار ماهر بهره می‌برد: گیورگوس آروانیتیس.

فضاهای خفه و گرفته‌ی سینمای انگلوپولوس، چشم‌اندازهای دلگیر و تکان دهنده‌ی مه‌آلود و بارانی او بدون موسیقی درخشان و قدرتمند النی کارائیندرو غیرقابل تصور است.

مهم‌ترین کارهای تئو انگلوپولوس:

بازیگران سیار – ۱۹۷۵

اسکندر کبیر - ۱۹۸۰

پرورش‌دهنده‌ی زنبور عسل – ۱۹۸۶

چشم اندازی در مه – ۱۹۸۸

گام لرزان لک لک – ۱۹۹۱

نگاه اودیسه – ۱۹۹۵

ابدیت و یک روز – ۱۹۹۸

زمین می گرید – ۲۰۰۴

غبار زمان − ۲۰۰۸

علی امینی

تحریریه: بابک بهمنش