جورج تابوری؛ شهروند افتخاری "صحنه تئاتر"
۱۳۹۳ خرداد ۲, جمعهتابوری در ۲۴ مه ۱۹۱۴ در بوداپست، پایتخت مجارستان، به دنیا آمد. نام کوچک او گیورگی بود اما بعدها که به کشورهای دیگر سفر کرد، او را جورج و ژرژ و گئورگ صدا زدند.
تابوری هم نمایشنامهنویسی خلاق بود و هم کارگردانی جسور و نوآور. هم در زندگی عادی و هم در آثارش از طنزی عمیق برخوردار بود. در نمایش با سلاح هجو و نیشخند به مقابله با خشونتها و وحشتهای قرن بیستم میرفت. کمتر کار اوست که از پیکار با جهل و تعصب، وحشت و ترور تهی باشد.
تابوری نه تنها در آلمان و بریتانیا که ایستگاههای اصلی کار و زندگی او بودند، بلکه در سراسر جهان غرب هنرمندی بزرگ و معتبر به شمار میرود و میراث هنری او همچنان مورد توجه و احترام است.
تابوری، به رغم زندگی دشوار و پردرد و رنج، تا پایان زندگی انسانی فرهیخته و والامنش باقی ماند. فروتنی او تا آنجا بود که عنوان "کارگردان" را برای خود خودخواهانه میدانست و به جای آن واژه "بازیساز" را ترجیح میداد.
صحنه تئاتر وطن اصلی
تابوری زندگی ناآرامی داشت و در بیش از ده کشور جهان روزگار گذراند. او رسما خود را "بیوطن" میخواند. صحنه تئاتر را میهن واقعی خود میدانست و خود را آوارهای مینامید که به این میهن پناه آورده است.
تابوری در کودکی به همراه خانوادهاش به آلمان مهاجرت کرد و با فرهنگ و زبان آلمانی پرورش یافت. پدرش نویسنده و روزنامهنگاری پیشرو بود.
با قدرتگیری حزب ناسیونال سوسیالیسم به رهبری آدولف هیتلر در آلمان، تابوری به خاطر تبار یهودی خانوادهاش سرگذشتی دردناک پیدا کرد. پدرش در اردوگاه کار اجباری به اتاق گاز سپرده شد اما خود او موفق شد به همراه مادر از آلمان بگریزد و سرانجام به بریتانیا پناه ببرد.
تابوری این تجربه تلخ و دشوار را در نمایشنامهی "دلاوری مادر" روایت کرده است. عنوان این نمایشنامه به "ننه دلاور و فرزندان او" اثر معروف برتولت برشت اشاره دارد، که تابوری در سراسر زندگی به او ارادت میورزید.
تابوری که از سال ۱۹۳۶ در لندن اقامت داشت، در سال ۱۹۴۱ تبعه بریتانیا شد. در جستجوی کاری بهتر و مناسبتر در سال ۱۹۴۷ به آمریکا مهاجرت کرد.
او در عالم سینما و صحنه تئاتر با برخی از مهمترین کارگردانان همکاری کرد و تجارب زیادی آموخت. در آمریکا از دوستان و همکاران نزدیک برشت بود.
تابوری یک چند به عنوان فیلمنامهنویس و مشاور با سینمای هالیوود همکاری داشت. یکی از تجارب جالب او همکاری با آلفرد هیچکاک، سینماگر نامدار است.
بازگشت به اروپا
کار در تئاتر عشق اصلی تابوری بود و به همین خاطر در سال ۱۹۷۱ به اروپا برگشت و به عنوان یکی از مهمترین نویسندگان و صحنهگردانان در بسیاری از تئاترهای مهم کشورهای گوناگون فعالیت کرد. او از سال ۱۹۸۶ در وین بود و در سال ۱۹۹۹ برای فعالیت در "برلینر آنسامبل"، تئاتر پرآوازهای که سنت برشت را ادامه میداد، به آلمان مهاجرت کرد.
"نبرد من" از مشهورترین آثار نمایشی تابوری است، که بارها به روی صحنه آمده و از آن فیلم سینمایی نیز ساخته شده است. این نمایش تعریضی هجوآمیز به کتاب معروف آدولف هیتلر، رهبر رایش سوم است. تابوری در این نمایش سیمایی زشت و در عین حال مضحک از رهبر آلمان نازی ارائه میدهد.
تابوری در نمایشنامه "آدمخواران" اردوگاه آشویتس را به عنوان صحنهای نمادین از تمام واهمهها و شقاوتهای تاریخ بشر تصویر کرده است.
تابوری در روزگار کهولت و پیری در آرزوی ایفای نقش "شاه لیر" بود و قصد داشت خود نقش آن پادشاه نگونبخت و سالخورده را ایفا کند؛ اما مرگ به او فرصت نداد.
تابوری در ۲۳ ژوئیه ۲۰۰۷ در برلین دیده از جهان فرو بست. همکاران او در "برلینر آنسامبل"، تئاتری که تابوری آن را موطن و مأوای خود میدانست، در بیانیهای گفتند: «ما در از دست دادن پادشاه پیر تئاتر سوگوار هستیم».