1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

گفت‌وگویی با پرویز صیاد: آیا صمد سیاسی شده است؟

AKG۱۳۹۳ خرداد ۱۶, جمعه

پرویز صیاد برای اجرای نمایش به اروپا سفر کرده. این هنرمند پرسابقه‌ در گفت‌وگو با دویچه وله از سینمای ایران و از محدودیت‌های فیلم‌سازی در خارج از کشور می‌گوید و همچنین از رابطه خودش با سیاست.

https://p.dw.com/p/1CDqm
صیاد: صمد عضوی از جامعه ایران است.
صیاد: صمد عضوی از جامعه ایران است.عکس: Akhtar Ghassemi

آقای صیاد، برخی انتقاد می‌کنند که صمد خیلی سیاسی شده و دوست دارند صمد سابق را روی صحنه ببینند. شما نظرتان در این رابطه چیست؟

پرویز صیاد: صمد سیاسی نشده بلکه صمد عضوی از جامعۀ تحت ستم ایران و تحت تأثیر شرایط سیاسی اجتماعی آن جامعه است که نسبت به مسائل واکنش نشان می‌دهد. حالا اگر برخی فکر می‌کنند که صمد سیاسی شده به دلیل این که خودشان غیرسیاسی شدند و ضرباتی که از سیاسی بودن و یا از گرایش‌های سیاسی خوردند، فکر می‌کنند که رفاه و آسایش نسبی از غیرسیاسی بودن فراهم می‌شود در حالی که حقیقت این است که هر کدام از ما در هر گوشه‌ای از دنیا قربانیان این سیاست‌هایی هستیم که خودمان هیچ نقشی در آن نداشتیم. پس بنابراین می‌توانیم در برابر سیاست آسیب‌پذیر باشیم. همین آسیب‌پذیری باعث می‌شود که برخی فکر کنند برای رهایی از آسیب، نباید سیاسی بود! یعنی در برابر وقایع و فجایع نباید واکنشی نشان داد! آیا با عکس‌العمل نشان ندادن می‌توان به آرامش و آسایش فکری رسید؟ من فکر نمی‌کنم. لااقل در چهارچوب ساده و معصومانه صمد که مثل بچه در مقابل آنچه که در اطرافش اتفاق می‌افتد واکنش نشان می‌دهد. در قالب او این فکر را نمی‌کنم.

ـ آیا فکر نمی‌کنید که اگر نمایش‌تان را هر بار که به روی صحنه می‌روید به روز کنید و مسائل حال را هم در آن بگنجانید موفق‌تر خواهد بود؟

خاصیت نمایش همین است که چهارچوبی از نظر داستان و ماجرایی که به او می‌پردازد، داشته باشد. اتفاقا این نمایش ما با وجود هادی خرسندی که آزادی‌هایی در گفتار خودش دارد می‌تواند اشاراتی به مسائل روز بکند که گاهی هم این کار را انجام می‌دهد. ولی توی ساختمان نمایش تاریخی که نوشته شده وقایع کلی‌تری دستمایه‌ی کار است که این وقایع مسائل تاریخی یک دوره معین است که با گذشت یک روز و دو روز عوض نمی‌شود بلکه در حافظه تاریخی ملت می‌ماند، مثل جنگ ایران و عراق که به طور کلی در تاریخ این مملکت با اثراتش باقی می‌ماند. سال‌های آینده هم می‌توان درباره این اتفاق حرف زد. در هر نمایشی که من و خرسندی داشتیم مروری‌ست بر وقایع کلی یک دهه. یعنی گزارشی می‌نویسم. گزارش نمایشی می‌نویسم از شرایط یک دهه . نمایش اول دهه‌ی اول را مرور می‌کرد و نمایش دوم دهه دوم و این نمایش هم دهه سوم و آخر را مرور می‌کند. حالا بستگی دارد به شرایطی که وجود دارد و شرایط سالن که خرسندی از آن استفاده یکند یا نکند. ولی آزادی که خرسندی در نمایش دارد صمد ندارد چون برای صمد یک چهارچوب نوشته شده‌ای هست.

این نمایش تا کی ادامه دارد؟

این نمایش بعد از سفر به استرالیا یعنی اواخر ژوئیه به پایان می‌رسد.

یعنی تصمیم دارید نمایش جدیدی را شروع کنید؟

اگر امکانش فراهم شود. راستش من در شرایط سنی هستم که نمی‌توانم خیلی برنامه‌ریزی درازمدت داشته باشم. البته همیشه در فکرم هست که کار دیگر نمایشی یا حتی فیلم دیگری بسازم

آیا تلاش برای فیلمسازی داشتید یا دارید؟

تلاش همیشه داشتم. منتها فیلم‌سازی در خارج از کشور برای فیلم‌سازانی مثل من مشکل نیست بلکه توزیع کردن فیلم مشکل است. چون راه‌یابی به شبکه‌هایی برای پخش آن هم برای یک فیلمساز منفردی که از کشوری دیگری آمده مشکل است. این خیلی فرق دارد با این که در کشور خودت باشی و فیلمی بسازی که راهش را برای فیستوال‌ها فراهم کنند. وضعیت ما این طور نیست. یعنی اگر ما فیلمی بسازیم که فستیوال‌ها به صلاحشان نباشد نشان نخواهند داد. یعنی همان در هم به روی امثال من بسته است.

یعنی فکر می کنید مسائل سیاسی باعث چنین چیزی می‌شود؟

نه فقط روابط سیاسی بلکه عمدتا مناسبات فرهنگی. نمی‌توان همه فستیوال‌ها را متهم کرد که سیاسی‌اند و روابطی با دستگاه‌های امنیتی دارند. نمی‌توان این طور گفت. مثلا وقتی فستیوال برلین یک رابطه فرهنگی با "بنیاد فارابی" یا با "وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران" دارد، نمی‌خواهد این رابطه فرهنگی را با نشان دادن فیلم یک فیلمساز معترض خارج از کشور خراب کند. البته اگر این فیلمساز معترض در ایران باشد خیلی هم جنجال‌برانگیز می‌شود و قابل قبول ولی فیلمساز معترض خارج از کشور سریع به تغییر رژیم متهم می‌شود و آنها هم روابط فرهنگی خودشان را با نشان دادن فیلم یک فیلمساز معترض در خارج از کشور به خطر نمی‌اندازند. البته این تجربه شخصی من است.

چرا سینمای ایران در غرب این قدر طرفدار دارد؟

سینمای جمهوری اسلامی یک سینمای دولتی‌ست و سینمای دولتی دیگر در جهان وجود ندارد به جز در جمهوری اسلامی ایران! ولو اینکه این فیلم‌ها را بخش خصوصی بسازد! که بخش خصوصی هم به آن شکل در ایران وجود ندارد و باید مناسبات حسنه‌ای با وزارت ارشاد داشته باشد تا فیلمساز مطمئن شود که فیلمش مجوز می‌گیرد تا از کشور خارج شود. حالا این که در داخل نمایش داده می‌شود یا نمی‌شود بماند. ولی فیلم بدون اجازه مقامات خارج نمی‌شود و اگر هم به صورت زیرمیزی خارج شود و امتیازی بگیرد که نظام هم در آن شریک است. در هر حال وقتی شوروی سابق و کلا کشورهای اروپای شرقی که سینمای دولتی داشتند از بین رفت، تمام فستیوال‌های جهان که می‌خواستند سینمای متفاوت با هالیوود داشته باشند، یک مرجع داشتند و آن هم فقط سینمای جمهوری اسلامی بود.

یعنی شما فکر می‌کنید علتش اینست و به جذابیت سینمای ایران ارتباطی ندارد؟

مسلما کارگردانان جوانی هستند که قابلیت‌هایی دارند و فیلم‌های خوبی هم می‌سازند. به هرحال هر دوره‌ای هنرمندان خود را می‌سازد و تردیدی نیست. ولی این که درها به روی این کشور باز شده فکر می‌کنید که فقط در جمهوری اسلامی است که جوانان بااستعدادی دارد؟ یا تمام دنیا زیپ استعدادهایشان را بستند؟ فقط ما هستیم؟ نخیر! اینکه یک کشوری بتواند سی فیلم به یک فستیوال بفرستد در جهان وجود ندارد به جز جمهوری اسلامی! این است که درهای فستیوال‌ها به روی جمهوری اسلامی با فرش‌های قرمز باز است. در نتیجه در این مجموعه عظیمی از فیلم که در جهان از جمهوری اسلامی پخش می‌شود و مدام هم نشخوار می‌شود؛ حتی اگر جوانان اینجا هم فیلم بسازند، گم می‌شود.

صمد در همین نمایش به فیلم "جدایی نادر از سیمین" اشاره می‌کند؟

البته هادی خرسندی اشاره می‌کند و صمد می‌گوید که در آبادی ما سینما وجود ندارد که بتوانم ببینم.

به عنوان یک خبرنگار زن مایلم بدانم چرا در نمایش‌های شما به زنان کمتر پرداخته می‌شود؟

این کم‌لطفی شماست. چون در بخشی از این نمایش که خرسندی گزارشی تهیه می‌کند نشان می‌دهد که به خصوص در این دوره هر گاه مقاومتی یا مخالفتی با شرایط نقض حقوق بشر بوده مربوط به زنان بوده و همیشه زنان عکس‌العمل سیاسی و اجتماعی نشان دادند و از مردها پیشی گرفتند. حتی نتیجه‌گیری می‌شود که هر وقت در خبرگزاری‌های جهان از اعتراضات اجتماعی و سیاسی صحبت شده، همیشه زنان و جوانان بوده‌اند و جالب است که نشانی از مردان در یک جامعه مردسالار نیست!