1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

هنر ایرانی در خفقان ایدئولوژیک

۱۳۸۷ اسفند ۱۵, پنجشنبه

هنر در ایران که تا چهار سال پیش به تحرکی استثنائی رسیده بود، اکنون زیر فشار سانسور و دخالت دولت دستخوش سکون و سرخوردگی است. بخش عمده‌ی سینما، روایت‌گر مصیبت شده و گالری‌ها به سختی می‌توانند نمایشگاهی مدرن برپا کنند.

https://p.dw.com/p/H6BJ
اثری از شادی قدیریان، نقاش ایرانی
اثری از شادی قدیریان، نقاش ایرانیعکس: DW

اثرات دخالت دولت بر کیفیت فیلمسازی و هنرهای تجسمی در ایران، به ویژه در جریان برگزاری جشنواره سینمائی فجر امسال، توجه منتقدان رسانه‌های غربی را به خود جلب کرد. بسیاری از آن‌ها نوشتند که برخلاف سال‌های گذشته، سهم فیلم‌هائی که دارای ارزش‌های هنری است، در این جشنواره کاهش یافته و سهم فیلم‌های کلیشه‌ای آکنده از بحران‌، بیماری، مرگ و توسل به اوهام بالا رفته است.

سینمای سیاه

روزنامه سوئیسی "نویه تسورشر تسایتونگ" در مقاله‌ای با عنوان "میان سانسور، قدرت زنان و زندگی متورم" به بررسی کیفیت فیلم‌های ارائه شده در جشنواره فیلم فجر امسال پرداخته است. در این مقاله می‌خوانیم: «فستیوال فیلم فجر هر سال معیاری برای سنجش وضعیت سینمای ایران است. دو سال پیش، هنگامی که ژانر فیلم‌های جنگی برای ستایش شهدای جنگ ایران و عراق مورد حمایت قرار گرفت، این جشنواره به پائین‌ترین سطح خود رسید. یک سال پس از آن، تولیدات بی‌مصرفی به جشنواره راه یافتند که از هر ریسکی در محتوا و فرم هنری پرهیز داشتند. زندگی فرهنگی‌ای که در زمان خاتمی شکوفا شده بود، به نظر می‌رسید که بار دیگر دستخوش خفقان شده است..... به جای فیلم‌های جسارت‌آمیز پیشین، اکنون سینمای ایران، نشان‌دهنده زنان بی‌شماری است که درگیر بحران، سرطان، محکوم به مرگ و متوسل به اوهام هستند».

حذف بزرگان

امین فرزانه‌فر، نویسنده ایرانی‌تبار مقاله، به این نکته اشاره می‌کند که در برابر این فشارها، نقطه قوت سینمای ایران همچنان اجتماعی بودن آن است.

بهرام بیضایی، فیلمساز برجسته ایرانی
بهرام بیضایی، فیلمساز برجسته ایرانیعکس: DW

وی در این باره می‌نویسد: «با ساده‌ترین ابزارها، موضوعات به گونه‌ای بسیار اثرگذار پرورش داده می‌شوند». او از این گروه فیلم‌ها به "وقت عاشقی" ابراهیم فروزش و "حیران" نخستین اثر شالیزه عارف‌پور اشاره می‌کند که به سرنوشت پناهندگان افغانی در ایران پرداخته است.

فرزانه فر، در دنباله مقاله خود به آخرین ساخته تهمینه میلانی "تسویه حساب" اشاره می‌کند که هرگز نمایش داده نشده است. موضوع این فیلم انتقام‌جوئی زنان است. چهار زندانی زن سابق به عنوان فاحشه مردان را به دام می‌اندازند و به باد کتک می‌گیرند. نویسنده نویه تسورشر تسایتونگ می‌نویسد: «در تهران ۱۲ میلیون نفری که تعداد تن‌فروشان موسمی آن بین ۱۰۰ هزار تا رقم نجومی ۲ میلیون نفر تخمین زده می‌شود، فیلم‌ساز روی موضوعی مناسب دست گذاشته است».

نویسنده مقاله، از سانسور شدید سینما در یک سال گذشته خبر می‌دهد و می‌نویسد: « سامان مقدم، بهمن فرمان‌آرا و فیلمسازان سرشناس دیگر رسما اجازه کار نیافتند و در برنامه فستیوال گنجانده نشدند. اما بهرام بیضائی یک فیلم تازه به فستیوال آورد. این فیلمساز ۷۰ ساله، مثل آندره تارکوفسکی هر هفت سال یک بار امکان ساختن فیلم می‌یابد و بقیه وقتش را باید صرف دوندگی برای کسب اجازه، یافتن تهیه‌کننده و یا فعالیت‌های تئاتری کند».

وضعیت هنرهای نمایشی

نویه تسورشر تسایتونگ، روز پنجم مارس در مقاله دیگری با عنوان "هنر به حکم خدا" به دخالت مستقیم مسئولان جمهوری اسلامی در فعالیت‌های هنری می‌پردازد و می‌نویسد: «هنرمندان ایرانی، دوران کوتاه گشایش زمان خاتمی رئیس‌جمهور لیبرال را به خوبی مورد استفاده قرار دادند. اما سیاست فرهنگی خشک منطبق بر روح جمهوری اسلامی، همه دستاوردهای این دوران کوتاه را تهدید به نابودی می‌کند».

آلساندرو توپا و روشنک زنگنه، نویسندگان این مقاله می‌نویسند که در دوران خاتمی صحنه هنری به مظهر گشایش ایران تبدیل شده بود. او از حراج‌های پر فروش آثار هنری ایرانیان در دوبی، لندن و نیویورک، به عنوان برآیندهای موفق آن گشایش یاد می‌کند و از نگرانی تغییر بنیادی این وضعیت می‌نویسد که ربطی به بحران اقتصادی جهانی ندارد، بلکه ناشی از آن است که آفرینش‌های هنری خاری در چشم اسلامگرایان بنیاد‌گرا است.

نویسندگان نویه تسورشه تسایتونگ، به دیداری از مدرسه هنری خصوصی "ماه مهر" در شمال تهران می‌روند و در باره فعالیت‌های هنری معتقند که بحران مالی جهانی بر نسل جوانی که بیشترشان را دختران تشکیل می‌دهند، اثر نگذاشته است. آن‌ها به این آکادمی کوچک می‌آیند تا توانائی‌های خود را در طراحی و نقاشی تقویت کنند یا در سمینارهائی برای نقد هنر حضور یابند. نشست‌های مربوط به تاریخ هنر نیز، طرفداران زیادی دارد، زیرا این مادر ورود متدیک به هنر، به ندرت در دانشگاه‌های ایران تدریس می‌شود.

درباره دخالت دولت در فعالیت‌های هنری، به نقل از حمید سوری استاد تاریخ هنر می‌خوانیم: «در ایران هیچ نهاد هنری مهمی وجود ندارد که بتواند فارغ از دخالت حکومت به فعالیت هنری خود ادامه بدهد». چنین مؤسساتی، قطعا نمی‌توانند آنچه را که برای پیشرفت هنر ایرانی لازم است، تامین کنند. کمک‌های مختصر دولت نیز به آثاری محدود است که حامل و ناقل ایدئولوژی رژیم هستند.

سمفونی امام زمانی!

در این مقاله همچنین آمده است: « اخیرا ارکستر سمفونیک تهران قطعه‌ای را اجرا کرد که با ظهور امام دوازدهم پایان می‌یافت و همزمان با آن، در موزه هنرهای معاصر، نمایشگاه خوش‌نویسی خطاطان جوان برپا بود که احکام خدا را به زیبائی منعکس می‌کرد.

حمید سوری استاد تاریخ هنر در این مورد می‌گوید: «هنر خوشنویسی احکام خدا در اسلام دارای اهمیت تاریخی است. این پرسش هم که چگونه می‌شود خوشنویسی را در شکل هنر مدرن ارائه داد برای من مهم است. اما خوشنویسی را، تنها به این دلیل که هنوز هم خطاطانی وجود دارند، نمی‌توان به عنوان هنر معاصر معرفی کرد».