1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

فعالان افراطی محیط‌ زیستی، اسیر احساسات یا تابع عقلانیت؟

۱۴۰۲ تیر ۲۰, سه‌شنبه

اقدامات گروه‌های افراطی محیط ‌‌زیستی، مانند تخریب آثار هنری یا ایجاد راه‌بندان و سیمان ریختن در زمین‌های گلف به چه میزان با شناخت علمی از واقعیت تغییرات اقلیمی همخوانی دارد؟ یادداشتی از عرفان کسرایی، پژوهشگر مطالعات علم.

https://p.dw.com/p/4TiX4
عکس آرشیوی از فعالیت ها و اقدامات گروه افراطی محیط زیستی نسل آخر در آلمان
عکس آرشیوی از فعالیت ها و اقدامات گروه افراطی محیط زیستی نسل آخر در آلمانعکس: Jonas Gehring/imago images

«به خاطر بحران اقلیمی، مدت زیادی اینجا نخواهیم بود. فقط چند ماه فرصت داریم... خلاص شدن از شر سوخت فسیلی مشکل را به قدر کافی سریع حل نمی‌کند. من فکر می‌کنم شعار کمپین بعدی شما باید این باشد: باید شروع کنیم کودکان را بخوریم!»

این بخشی از سخنان فردی است که در سال ۲۰۱۹ در جریان جلسه پرسش و پاسخ اوکاسیو کورتز، نماینده کنگره آمریکا، ایراد شد. او در حالی که با شور و هیجان و احساسات آشفته صحبت می‌کرد و میکروفن را به دست گرفته بود، ژاکت خود را در آورد و تی‌شرتی را نشان داد که روی آن نوشته شده بود: «سیاره را نجات دهید، کودکان را بخورید.»

اشاره او به سخنان مگنوس سودرلوند، استاد دانشکده اقتصاد استکهلم بود که در همان سال در نشستی در سوئد، همنوع‌خواری، به عبارتی خوردن گوشت انسان را به عنوان راه‌حلی در مبارزه با تغییرات اقلیمی جهانی عنوان کرده بود.

استدلال‌‌ها، شعارها و عملکرد فعالان مبارزه با تغییرات اقلیمی، طیف متنوع و بزرگی را در بر می‌گیرد. عده‌ای بر مبنای واقعیت‌های علمی موجود، صادقانه در پی یافتن راه‌حل‌های پایدار برای کاهش اثرات مخرب تغییرات اقلیمی‌اند و عده‌ای نیز هراس از بحران اقلیمی را بساطی برای دریافت‌ بودجه‌ها و فاند‌های موسسات و دولت‌ها یافته‌اند.

دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید

در این میان عده‌ای نیز در قالب گرو‌ه‌های مختلف غالبا افراطی در سراسر جهان دست به اقداماتی می‌زنند که نه به لحاظ نظری و نه عملی هیچ کمکی به مقابله با تغییرات اقلیمی نمی‌کند.

هواداران دسته اخیر اغلب از چند و چون و ماهیت تغییرات اقلیمی و بحران آب و هوایی بی‌اطلاع‌اند و چه بسا حتی نتوانند ساده‌ترین مفاهیم گرمایش جهانی و تغییرات اقلیمی نظیر گازهای گلخانه‌ای یا ردپای کربنی (Carbon footprint) را توضیح دهند و برای مثال حتی ندانند که بخار آب نیز در ایجاد اثر گلخانه‌ای سهم دارد. با این حال، این گروه پر سر و صداترین گروه فعال در تغییرات اقلیمی به شمار می‌روند و با اقداماتی عجیب تلاش می‌کنند توجه رسانه‌ها را به آخرالزمان محیط ‌زیستی جلب کنند.

دسته اخیر عموما زمین را در آستانه نابودی می‌دانند و بر این باورند که هیچ اقدامی برای مقابله با تغییرات اقلیمی کافی نیست و نه از تعطیلی معادن زغال‌سنگ راضی می‌شوند، نه از کنار گذاشتن نیروگاه‌های هسته‌ای و نه از سرمایه‌گذاری‌های میلیاردها دلاری بر روی سوخت پاک و انرژی بادی و انرژی خورشیدی.

برای مثال آلمان تا کنون هر ۱۷ نیروگاه هسته‌ای خود برای تولید برق را تعطیل کرده و بنا دارد برای تامین ۸۰ درصد از نیاز برق خود تا سال ۲۰۳۰ بر روی انرژی‌های تجدیدپذیر تمرکز کند. از این رو پرسشی که پیش می‌آید این است که مخالفان تغییرات اقلیمی به طور خاص در این کشور دقیقا به چه چیزی اعتراض دارند.

بیشتر بخوانید:پایان فعالیت آخرین نیروگاه‌‌های هسته‌ای در آلمان

شاید بزرگ‌ترین نقدی که بتوان بر اقدامات چنین گروه‌هایی وارد دانست این باشد که روش این گروه‌ها اغلب سلبی است، نه ایجابی. آن‌ها با برگزاری اعتراضات و تجمعات خویش، به مسائلی اعتراض دارند که خود هیچ راه‌حل جایگزینی برای آن ندارند.

چنین گروه‌هایی به خصوص گروه زیست‌محیطی "نسل آخر" (Last Generation) در آلمان و ایتالیا و اتریش، نه تنها طرح و برنامه‌ای عملی برای حل مشکلات اقلیمی ندارند، بلکه تا آن‌جا پیش رفته‌اند که به دلیل "تاسیس یا حمایت از یک سازمان جنایی" تحت تعقیب قضایی قرار گرفته‌اند.

به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید

اعضای این جنبش زیست‌محیطی بارها و بارها جاده‌ها و بزرگراه‌ها را مسدود کرده‌اند یا به آثار هنری آسیب رسانده‌اند و تنها در یک مورد به میزان ۱.۴ میلیون یورو سرمایه جذب کرده‌اند.

این گروه به خصوص زمانی زیر ذره‌بین بازرسان جنایی قرار گرفت که ظاهرا در آوریل ۲۰۲۲ تلاش کرد‌ه بود در یک خط لوله نفتی که از کوه‌های آلپ می‌گذرد "خرابکاری" کند.

بیشتر بخوانید: پلیس آلمان مکالمات گروه زیست‌محیطی "نسل آخر را شنود کرده است"

فهرست اقدامات گروه‌هایی این‌چنینی به خصوص در آسیب رساندن به آثار هنری موزه‌ها بسیار طولانی است. بسیار بعید به نظر می‌رسد که مشاهده راه‌بندان در جاده‌ها، یا پرتاب سوپ گوجه‌فرنگی به تابلوی "گل‌های آفتاب‌گردان" ون‌گوگ، اثر مثبت یا آموزنده‌ای بر روی شهروندان، شرکت‌ها و یا دولت‌ها داشته باشد.

فعالان بریتانیایی محیط‌زیست که خود را با چسب به نقاشی سال ۱۸۰۹ ویلیام ترنر چسباندند و با اسپری رنگ، نوشتند «نه به نفت جدید»، گروه‌هایی که با رنگ قرمز به نقاشی کلود مونه در سوئد حمله کردند، افرادی که چند زمین گلف در اسپانیا را با سیمان پر کردند یا دستان خود را با چسب فوری به کف آسفالت خیابان‌های وین یا پایه مجسمه باستانی در موزه‌های واتیکان چسباندند، یا مانند اعضای گروه "استخراج نفت را متوقف کنید" (just Stop oil)، با چکش به پمپ‌بنزین‌ها حمله کردند، نگران تغییرات اقلیمی‌اند؟ بله. احتمالا بله. اما آیا این اقدامات احساسی و تبلیغاتی کمترین کمکی به حل مشکلات و پیامدهای تغییرات اقلیمی خواهد کرد؟ پاسخ به این پرسش به روشنی منفی است.

هیاهوی تبلیغاتی به جای علم

گرتا تونبرگ، فعال محیط زیست، در سخنرانی مشهور سپتامبر ۲۰۱۹ خود در سازمان ملل خطاب به حاضران گفت: «چطور جرات می‌کنید، شما رویاها و کودکی مرا با وعده‌های توخالی‌تان دزدیدید!»

اساسا دغدغه‌مند بودن درباره پیامدهای تغییرات اقلیمی و نگرانی برای آینده زمین و نسل‌های آینده موجه است. اما هر نگرانی به خودی خود ارزشمند نیست و تنها زمانی معنا پیدا می‌کند که خروجی عملی نیز داشته باشد و در کنار نگرانی صرف، بتوان با در نظر گرفتن واقعیت‌های موجود، راه‌حل‌های پایدار و عملی را نیز پیشنهاد کرد.

برای نمونه گروه "نسل آخر" که یکی از خواست‌های خود را تعیین محدودیت سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت در بزرگراه‌های اتریش عنوان می‌کند، نگاه واقع‌گرایانه به پیچیدگی‌های اقتصادی و موانع فنی و ضرورت‌های اجتماعی این موضوع ندارد.

گرتا تونبرگ در مصاحبه‌ای با حمایت از این روش فعالان محیط زیستی که برای نشان دادن اعتراض خود، جاده‌ها را مسدود می‌کنند گفته بود: «گاهی باید مردم را عصبانی کنید». اما واقعیت این است که عصبانی کردن مردم با گرفتار کردن آن‌ها در ترافیک، فارغ از این که مستقیم یا غیرمستقیم اثری در کاهش تغییرات اقلیمی ندارد، چه بسا در همان مقیاس محدود نیز نتیجه عکس داشته باشد.

خودروهایی را تصور کنید که در ترافیک می‌مانند و یا مجبور می‌شوند برای رسیدن به مقصد خود مسیرهای طولانی‌تر جایگزینی را بیابند و دست‌آخر چه بسا نتیجه این باشد که در اثر همین اقدام، دی‌اکسیدکربن بیشتری به هوا وارد ‌شود.

Deutschland | Berlin Protest Letzte Generation
عکس آرشیوی از تظاهرات گروه نسل آخر و ایجاد راه بندان در برلینعکس: Christian Mang/REUTERS

عملکرد طبیعت و محیط زیست و چرخه‌های آب و هوا و اقلیم، به لحاظ علمی به مراتب پیچیده‌تر از آن است که بتوان بدون مطالعه علمی دقیق و طولانی از آن‌ سر درآورد. برای مثال، درک عمومی از "انرژی سبز" یا انرژی پاک، با مفهوم و مصداق علمی و عملی آن بسیار متفاوت است. افراد غیرمتخصصی که صرفا دغدغه محیط زیستی دارند، اما از دانش کافی در این زمینه برخوردار نیستند، ممکن است تصوری شاعرانه و ادبی از مفهوم انرژی سبز داشته باشند.

اما واقعیت این است که فناوری‌های اصطلاحا سبز امروزی که از آنها در از خودروهای برقی گرفته تا باتری‌ها و نیمه‌رساناها و توربین‌های بادی استفاده می‌شود، به اسیدسولفوریک نیاز دارند. در جریان فرایند "فراش" در استخراج گوگرد مورد نیاز برای اسید سولفوریک، فلزاتی سمی از جمله آرسنیک و سرب و کادمیوم و جیوه نیز آزاد می‌شوند  و در فرآوری گوگرد، مشکل دیگری همچون آزاد شدن گاز دی‌اکسید گوگرد وجود دارد. این تنها یکی از مشکلاتی است که بر سر راه وجود دارد.

از این رو، خودروی الکتریکی یا خودروی پاک الزاما به معنای این نیست که این خودروها با طبیعت سازگارترند. یک بررسی مقایسه‌ای میان تسلا مدل ۳ و مرسدس بنز C220d دیزل نشان می‌دهد که مدل ۳ تسلا در هر کیلومتر ۱۵۶ تا ۱۸۱ گرم دی‌اکسیدکربن تولید می‌کند. این در حالی است که میزان دی‌اکسیدکربن تولیدی بنز با سوخت دیزل، تنها ۱۴۱ گرم در هر کیلومتر است.

تناقض و ریاکاری در رد پای کربنی

فعال محیط زیستی که نگران تغییرات اقلیمی است، باید پیش از آن که دیگران را به حفاظت از محیط زیست دعوت کند، سبک‌ زندگی سازگار با نظریه‌ها و ایده‌های خود داشته باشد. در غیر این صورت، در نظر عموم بی‌اعتبار به نظر می‌رسد.

بسیاری از مشاهیر و سلبریتی‌ها یا ثروتمندانی که خود را دغدغه‌مند مسائل اقلیمی نشان می‌دهند، در واقعیت خلاف گفته‌های خود عمل می‌کنند و با سبک زندگی لوکس و تولید کربنی به مراتب بیش از شهروندان عادی، رفتاری متناقض از خود نشان می‌دهند. تنها به عنوان نمونه، جان کری، نماینده ویژه آمریکا در امور تغییرات اقلیمی، در حالی از لزوم ساخت صفحات خورشیدی سخن می‌گوید که به گفته سناتور آمریکایی تام کاتن، خودش «با هواپیماهای جت شخصی پرواز می‌کند، یک قایق تفریحی ۷۶ فوتی و چندین خانه دارد، و به تنهایی به اندازه یک کشور کوچک کربن تولید می‌کند.»

دغدغه تغییرات اقلیمی به مثابه ابزاری سیاسی

یکی دیگر از حواشی تبلیغاتی گروه‌های افراطی محیط‌ زیستی یکجانبه‌گرایی سیاسی آن‌هاست؛ امری که این شائبه را ایجاد می‌کند که برخی از فعالان افراطی در واقع دغدغه تغییرات اقلیمی ندارند و تنها به صورت گزینشی فعال سیاسی محیط زیست به شمار می‌روند. به عبارت دیگر، آن‌ها از مساله تغییرات اقلیمی و گرمایش جهانی تنها به منظور پیش‌برد اهداف و مقاصد سیاسی‌شان استفاده می‌کنند و نه برای خود محیط زیست و زمین.

از این رو، بسیاری از فعالان افراطی و احساساتی تغییرات اقلیمی به استفاده روزانه چین از میلیون‌ها تن زغال سنگ اشاره‌ای نمی‌کنند و نمی‌گویند که جمهوری خلق چین دو تا سه برابر ایالات متحده آمریکا گازهای گلخانه‌ای تولید می‌کند.

این سیاسی‌کاری البته که شامل جریانات سیاسی دیگر نیز می‌شود. جریانات سیاسی اصطلاحا راست‌گرا، اندیشکده‌های محافظه‌کار آمریکایی و انکارکنندگان تغییرات اقلیمی نیز از چند سال پیش تلاش می‌کنند در برابر گرتا تونبرگ، چهره‌های دیگری (از جمله دختری به نام نائومی زایبت) را مطرح کنند.

اما مساله بر سر این است که سوءاستفاده از تغییرات اقلیمی به عنوان ابزاری سیاسی فعالیت را برای دلسوزان واقعی محیط زیست و افرادی که به واقع دغدغه زیست‌محیطی دارند دشوار می‌کند. این بدان معنا نیست که تغییرات اقلیمی نسبتی با سیاست ندارد. از قضا این موضوع به صورت تنگاتنگی با علم و اقتصاد و جامعه و فرهنگ و سیاست در هم‌تنیده است.

اما مقابله با تغییرات اقلیمی و پیامدهای مخرب آن تنها با به کار‌گیری علم و عمل‌گرایی معنا پیدا می‌کند. برای مثال،  پروژه جوان هلندی "بویان اسلات" یعنی پروژه "Ocean array"، بنا دارد که تا سال ۲۰۴۰ حدود ۹۰ درصد از پلاستیک‌های سرگردان در اقیانوس‌ها را جمع‌آوری کند و از این طریق طبیعت را از وجود ده‌ها هزار تن پلاستیک و زباله شناور پاکسازی کند.

چنین پروژه‌های علمی و عمل‌گرایانه‌ای، نه به هیاهوی رسانه‌ای نیاز دارند و نه به سخنرانی‌های پرشور و احساساتی و یا چسباندن کف دست به آسفالت خیابان‌ها و یا تخریب آثار نقاشی موزه‌ها؛ بلکه با خرد و منطق و علم و عقلانیت، در جستجوی یافتن راهی برای حفاظت از محیط زیست، مقابله با گرمایش جهانی و یا تغییرات اقلیمی برمی‌آیند.

* این یادداشت نظر نویسنده را منعکس می‌کند و الزاما بازتاب‌دهنده نظر دویچه‌وله فارسی نیست.

عرفان کسرایی، مدیربخش فلسفه و تکنولوژی مرکز ترویج جامعه باز
عرفان کسرایی پژوهشگر مطالعات علم و فناوری