1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

توماس مان، نویسنده اولین رمان اجتماعی آلمان

۱۳۹۰ مرداد ۳۰, یکشنبه

توماس مان، در سال 1896 با برادرش هاینریش به ایتالیا سفر کرد. در ایتالیا نیز رمان هایی نوشت که مشهورترین آنها "آقای کوچک فریدیمان" است. او در ایتالیا همچنان نوشتن رمان "بودنبروکس" را آغاز کرد.

https://p.dw.com/p/12KrC
توماس مان - 1905
توماس مان - 1905عکس: ullstein - AKG Pressebild

توماس مان، نویسنده نامدار آلمانی به تاریخ 11 جون 1875 در شهر لوبیک آلمان متولد شد. وی از سنین نوجوانی آغاز به نوشتن کرد و مقالاتش رادر مجله مکتب به نشر می رساند. سه سال بعد از مرگ پدرش، در سال 1894 لوبیک را رها کرد وعازم شهر مونیخ شد؛ زیرا مادرش با دیگر فرزندان از یکسال قبل در مونیخ سکونت داشتند. در سال 1894 نخستین اثرش که یک رمان بود در مجله "جامعه" به نشر رساند. پس از نشر آن رمان، نشریه هنری قلم به او پیشنهاد کرد که حاضر است نوشته هایش را به نشر برساند.

در سال 1895 به تحصیل در رشته ژورنالیزم پرداخت. زمانی که در سال 1896 به سن 21 سالگی رسید، ماهانه 180 مارک طلا از مفاد سرمایه ی پدرش برایش داده می شد که وی با آن پول می توانست آزادانه به شغل مورد علاقه اش که نویسندگی بود، برسد. توماس در سالهای 1895 و 96 مقالاتش را در نشریه ماهانه "قرن بیست" که برادر بزرگش هاینریش مان مدتی ناشر آن بود، به نشر می رساند.

توماس مان، در سال 1896 با برادرش هاینریش به ایتالیا سفر کرد. در ایتالیا نیز رمان هایی نوشت که مشهورترین آنها "آقای کوچک فریدیمان" است. او در ایتالیا همچنان نوشتن رمان "بودنبروکس" را آغاز کرد. در همان سالها همکاریش را با نشریه "قرن بیست" قطع کرد، زیرا با روحیه ضد یهودی در آن نشریه موافق نبود.

در سال 1901 رمان "بودنبروکس" به نشر رسید. اولین بار این رمان در دو جلد منتشر شد، ولی انعکاس قابل توجهی نداشت. در سال 1903 همین رمان را در یک جلد به نشر رسید که باعث شهرت توماس مان شد و در سال 1929 جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.

توماس مان به همراه اولین فرزندش، اریکا در سال 1906.
توماس مان به همراه اولین فرزندش، اریکا در سال 1906.عکس: Piper Verlag


رمان "بودنبروکس" به عنوان اولین رمان اجتماعی در زبان آلمانی شناخته شده است که از شهرت جهانی برخوردار است. این رمان از فامیل متمولی میان سالهای 1835 الی 1877 حکایت می کند که آهسته آهسته نسل به نسل رو به زوال می رود. توماس مان در این اثرش ماهرانه از سرگذشت چهار نسل در یک خانواده حکایت کرده است. محل داستان، شهر لوبیک است بدون اینکه نامی از شهر در رمان برده شده باشد. شخصیتها نیز همه کسانی استند که در آن شهر زندگی می کردند و توماس مان آنها را از نزدیک می شناخت. وقتی مردم لوبیک آهسته آهسته شخصیتهای داستان را شناختند، سخت بر توماس مان بر آشفتند چون وی با زبان طنز بسیاری آنها را مسخره کرده بود. یکی از کتاب فروشی های لوبیک لیست اسامی واقعی اشخاصی را که در رومان "بودنبروکس یا انحطاط یک فامیل" با نامهای دیگر نقش داشتند، نوشته بود و در شهر دست به دست می گشت.

توماس مان در سال 1905 با کاتیا پرینگیهایم ازدواج کرد که ثمره این ازدواج سه دختر و سه پسر بود. زمانی که همسرش در سال 1912 به مرض توبرکلوز مبتلا گردید و در یکی از سناتوریم های سویس که در دامنه کوهی قرار دارد جهت تداوی بستر شد، توماس مان چنان تحت تاثیر آن منطقه و شرایط سناتوریم قرار گرفت که یکی از مشهورترین رمانهایش را به اسم "کوه جادو" نوشت.

از جنگ جهانی اول در سال 1914 بسیاری از نویسندگان نامدار مانند هاوپتمن، رابرت موزیل، ریچارد دیمیل و غیره تحت تاثیر فضای عمومی پشتیبانی کردند، اما توماس مان هر چند با نفس جنگ مخالف نبود ولی با احساسات عمومی همراهی نکرد. با وجود آن هم، با برادرش هاینریش مان، اشتیفان سوایگ، هرمان هسه، رومان رولان و تعدادی دیگر که مخالف اقدام جنگ از جانب آلمان بودند، و آن را مشروع نمی دانستند، قطع رابطه کرد. بعد از سال 1918 از این نظرگاهش دوری گزید.

کشته شدن وزیر خارجه دولت جمهوری وایمر به تاریخ 24 جون 1922 توماس مان را واداشت تا علنی از جمهوریت و ارزشهای آن به دفاع برخیزد. با سخنرانی "از جمهوریت آلمان" برای نخستین بار در عرصه سیاسی به عنوان هشدار دهنده و طرفدار سیستم سیاسی جدید قدم گذاشت. وی در این سخنرانی دموکراسی و انسان دوستی را یکی دانست و مطرح کرد که انسان دوستی در فضای دموکراسی امکانپذیر می باشد. او خود عضو حزب دموکرات آلمان شد.

حزب نازی هیتلر در انتخابات سال 1930 غیر قابل تصور رای گرفت. توماس مان، مانند عده ی دیگر که توانمندی سیاسی نازی ها را با تردید می نگریستند، به تاریخ 17 اکتوبر سال 1930 در سالون بیتهوون سخنرانی کرد که به نام "سخنرانی آلمانی" درج تاریخ گردید. سالون پر از جمهوری خواهان و سوسیال دموکراتها بود؛ تعدادی از نازی ها نیز در آنجا حضور داشتند و کوشش کردند محفل را اخلال نمایند، اما موفق نشدند. توماس مان شدیدا بر افکار وحشیانه و غیر انسانی نازی ها تاخت و آنها را با بربرها مقایسه کرد. خطابه توماس مان، به قول خودش، فراخوانی بود برای بیداری خرد جامعه. هر چند در سالون با شور شعف استقبال گردید اما بیرون از محفل صدایش به گوشها نرسید و خرد جامعه در خواب ماند.

بعد از به قدرت رسیدن هیتلر در سال 1933، توماس مان به همراهی فامیلش آلمان را ترک گفت و عازم فرانسه شد. او بعد از مدتی به سویس رفت و آنجا مسکن گزین گردید.
توماس مان، در سال 1936 نظر به درخواستی که به قنسلگری چکسلواکیا داده بود، تابعیت چکسلواکی برایش داده شد و چند هفته بعد توسط دولت نازی در آلمان ترک تابعیت گردید.

در سال 1938 توماس مان عازم امریکا گردید. وقتی به تاریخ 21 فبروری همان سال به نیویورک رسید، خبرنگاران حلقه اش کردند و یکی پرسید که آیا زندگی در تبعید بارگرانی نیست؟ فردای همان روز جوابش را در نیویورک تایمز نشر کرده بودند: "تحمل کردنش مشکل است. اما وقتی فضای زهر آلود آلمان را پیش خودم مجسم می کنم، آسانتر می شود تحمل کرد؛ زیرا در حقیقت چیزی را از دست نداده ایم. آنجا که منم، آلمان همانجاست. من فرهنگ آلمانی ام را با خود حمل می کنم. . ."

توماس مان در امریکا استقبال خوب شد. در دانشگاه "پرینستون" به تدریس آغاز کرد و در مجموع زندگی خوبی داشت. پنج دانشگاه معتبر (هاروارد، یل، کولمبیا، رتگر و پرینستون) هریک دکترای افتخاری به توماس مان دادند.

مان در زمان جنگ جهانی دوم فعالیت های زیادی داشت. یکی از مهمترین آنها، برنامه رادیویی بود که او از آن طریق پیوسته با آلمان و آلمانی زبانان در تماس بود و دولت نازی هیتلری را با زبان طنز مسخره می کرد.
در سال 1951 کنگره ی امریکا او را "مهمترین مدافع استالین در دنیا" خواند. امریکایی ها او را نیز مانند برتولت برشت توسط کمیته ویژه بازپرسی کردند. توماس مان در سال 1952 به همراهی فامیلش امریکا را ترک کرد و مقیم سویس گردید و تا آخر عمر در سویس ماند.
مان به تاریخ 12 آگست 1955 در سن هشتاد سالگی وفات کرد. او تا امروز یکی از مهمترین و با ارزش ترین نویسنده های زبان آلمانی به حساب می رود.

دویچه وله /
ویراستار: عاصف حسینی

توماس مان به همراه خانواده اش در سال 1924.
توماس مان به همراه خانواده اش در سال 1924.عکس: ullstein bild