1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

گفت‌وگو با پاتریک بابومیان

فرید اشرفیان۱۳۹۱ مرداد ۱۹, پنجشنبه
https://p.dw.com/p/15mxb

پاتریک شما در مسابقات قوی‌ترین مردان در قسمت فوق سنگین - بالای ۱۰۵ کیلوگرم - شرکت می‌کنید و سال گذشته مقام قهرمانی آلمان را کسب کردید. چطور شد که به چنین ورزشی روی آوردید و سراغ ورزش‌های دیگری مثل فوتبال، بسکتبال یا وزنه‌برداری نرفتید؟

خب باید کمی از زمان بچگی بگویم. من از کودکی علاقه زیادی به قدرت بدنی داشتم و هرچند مدتی فوتبال هم بازی کردم اما همیشه کشش خاصی به ورزش‌های فردی داشتم. در مدرسه هم همیشه گوشه‌گیر بودم و شاید همین ویژگی شخصیتی بود که باعث شد بدنبال ورزش‌های فردی باشم و به ورزشی که با قدرت بدنی سر‌و‌کار دارد علاقه نشان بدهم.

چه چیز در این ورزش که با زور و بازو سرو کار دارد، توجه شما را به خودش جلب کرده است؟

من در ایران و کمی پیش از جنگ با عراق به دنیا آمدم. در خانواده ای که تمام افراد آن زن بودند و اغلب احساس نا‌امنی را تجربه می کردم. به طوری که در دنیای کودکی خودم آرزو داشتم که قوی باشم یا آنقدر قدرت داشته باشم که شرایط ناخوشایند را کنترل کنم. ورزش‌های رزمی در نظرم خیلی خشن بودند و من همیشه از خشونت فاصله می‌گرفتم.

بنابراین فقط ورزش قدرتی باقی می ماند که همانند زره‌ی دفاعی به نظر می‌آمد و شاید با آن می توانستم از خودم در برابر شرایط غیرقابل کنترل حفاظت کنم.

اولین باری که این ورزش را امتحان کردید چه زمانی بود؟

زمانی که چهارده ساله بودم مسابقه قویترین مردان دنیا را بارها از تلوزیون دیدیم؛ برایم خیلی جالب بود. ورزشکار‌ها را به شکل قهرمانان و شخصیت‌های کارتونی می‌دیدم؛ کسانی‌که کارهای خارق‌العاده می کردند. کارهایی که آدم‌های معمولی قادر به انجام آن نبودند، مثل بلند کردن ماشین یا کشیدن کامیون یا حتی هواپیما.

اوایل تنها برایم جذابیت داشت اما بعدها وقتی خودم به این ورزش روی آوردم، انواع مختلفی از ورزش‌های قدرتی مثل سه‌گانه – شبیه به وزنه‌برداری - را امتحان کردم. به مرور زمان که قویتر شدم تصمیم گرفتم در یک مسابقه غیر‌حرفه‌ای قویترین مردان شرکت کنم که اتفاقا در همان مسابقه اول موفق هم بودم و نفر سوم شدم. همان شد که با خودم فکر کردم، حالا که استعداد لازم را دارم می توانم با تلاش و تمرین بیشتر به درجات بالاتری برسم.

برای این مسابقات چطور تمرین می‌کنید؟

ورزش ما تقریبا ورزش جدیدی است و به همین خاطر هنوز زیرساختارهای مورد نیاز و امکان تمرین تخصصی در همه جا وجود ندارد. در حال حاضر من محلی با مساحت دویست متر مربع برای تمرین اجاره کرده‌ام و ماهانه پول زیادی بابت آن پرداخت می‌کنم. از سال ۲۰۰۶ که شرکت در مسابقات قوی‌ترین مردان را شروع کردم، آنجا تمرین می کنم و از سال ۲۰۰۷ نخستین دستگاه‌های ویژه‌ی تمرین را سفارش دادم؛ من در واقع همیشه مستقل کار کرده‌ام.

پاتریک شما از هفت سال پیش گیاه‌‌خوار هستید و الان حدود هشت ماه است که گیاه‌خوار مطلق شده‌اید و حتی تخم مرغ و شیر هم نمی‌‌‌‌خورید. با توجه به اینکه به هیچ وجه مواد پروتئینی حیوانی نمی‌خورید، چطور این قدر نیرومند هستید؟

سوال خوبی است. در اذهان عمومی این‌طور جا افتاده که تنها گوشت منبع خوبی برای تامین انرژی بدن است. من همیشه مثال ساده‌ای می‌زنم: اغلب به ورزشکاران تازه‌کاری که می‌خواهند قوی شوند و بدنی مثل گاومیش داشته باشند می‌گویم اگر می‌خواهی مثل گاومیش قوی شوی نباید گاومیش بخوری، بلکه باید چیزی را بخوری که گاومیش می‌خورد.

وقتی به حیوانات هم نگاه کنم متوجه می‌شویم که تمام حیواناتی تنومند و قوی‌هیکل گیاه‌خوار هستند. یکی از قویترین حیوانات گوریل است که گیاهخوار مطلق است؛ هرچند گاهی اوقات مورچه هم می‌خورد اما شاید این تنها ۳ درصد از غذای او را تشکیل می‌دهد و در کل از میوه و برگ درختان تغذیه می‌کنند. بدن ما از نظر بیولوژیکی هم قابلیت جذب و هضم گوشت را دارد و هم سبزیجات. ما می‌توانیم گوشت هم بخوریم اما مجبور نیستیم. در حالی که اغلب این را فراموش می‌کنیم.

زمانی که من گوشت را از برنامه غذایی‌ام حذف کردم، قدرت بدنی‌ام در تمرینات بیست درصد افزایش پیدا کرد چون اشتهای بیشتری داشتم. در حقیقت گوشت به زمان بیشتری برای هضم نیاز دارد و در نتیجه این سوخت و ساز طولانی مواد مضر دیگری ایجاد می‌شوند؛ معده اسیدی می‌شود و فشار بیشتری را تحمل می کند.

وقتی این‌ها نباشند اشتهای بیشتری برای غذا خوردن داریم و از همه مهم‌تر این‌که غذای سالم‌تری می‌خوریم. این موجب افزایش یازدهی در تمرینات می‌شود. من حتی از زمانی که گیاهخوار مطلق شدم، قدرت بدنی‌ام دوچندان شده است. با حذف محصولات لبنی و تخم مرغ که ترکیبات اسیدی ایجاد می‌کنند، سوخت و ساز بدن به مراتب بهتر می‌شود.

آیا مدام احساس گرسنگی می‌کنید و برای خوردن همیشه اشتها دارید؟

این‌طور نیست که یک‌دفعه تبدیل به آدمی بشوی که مدام در حال خوردن است. در حقیقت در مقایسه با زمانی که گوشت می‌خوری نسبتا اشتهای بیشتری داری. نکته جالب اینجاست که وقتی لبنیات را از برنامه غذایی حذف می‌کنیم، اشتهای کمتری برای مواد غذایی شیرین داریم. وقتی شیر می‌خوریم ناخودآگاه تمایل بیشتری برای خوردن شیر بیشتر و به دنبال آن تمایل به شیرینی و شکلات پیدا می‌کنیم.

از زمانی که شیر و لبنیات را حذف کردم، دیگر اشتهایی نسبت به شیرینی‌ها هم ندارم و در نتیجه غذاهای سالمتری می‌خورم. این نوع تغذیه حتی روی فرم بدنم هم تاثیر گذاشته است. سال گذشته چیزی بین ۱۲۳ تا ۱۲۴ کیلو وزن داشتم که امسال به ۱۲۱ کیلو رسیده است اما ساختار بدنی خیلی بهتری پیدا کرده‌ام.

چطور شد که گیاهخوار شدید؟

در مورد من جریان از آنجا شروع شد که روزی از خودم پرسیدم اگر مجبور باشم حیوانی را خودم بکشم آیا باز هم حاضر هستم گوشت آن را بخورم. من همیشه حیوانات را دوست داشته‌ام. مثلا اگر پرنده‌ای را ببینم که وسط خیابان افتاده‌، نجاتش می‌دهم‌‌. آن وقت چطور می‌توانم به سوپرمارکت بروم و گوشت یک پرنده مثل مرغ را بخرم و بخورم. این سوال چند روز ذهن مرا به خوش مشغول کرد تا اینکه به این نتیجه رسدم که یا باید این حس حیوان‌دوستی را رها کنم، یا دیگر گوشت نخورم. در حقیقت این اولین قدم بود.

وقتی یک بشقاب پر از برنج و در کنارش حبوبات می‌خوریم شاید ندانیم که یکی از بهترین ترکیبات پروتئین گیاهی جلویمان است. این دقیقا همان چیزی است که درغذاهای ایرانی زیاد دیده می شود. برنج و خورشت البته بدون گوشت.

آیا به خاطر ورزشی که انجام می‌دهید و رژیم غذایی که دارید تحت نظر پزشک هستید؟

پزشک خانگی من در جریان همه‌چیز هست و از زمانی که گیاه‌خوار مطلق شده‌ام، هر سه ماه یکبار آزمایش خون داده‌ام که تا کنون نتایج کاملا طبیعی بوده است. اما به طور کلی قبل از شروع گیاه‌خواری می‌بایست اطلاعات زیادی کسب کرد. من رژیم غذایی‌ام را یک‌روزه تغییر ندادم، بلکه یک ماه فاصله زمان صرف کردم تا همه چیزرا گام به گام پیش ببرم. به عنوان ورزشکار باید موقع برنامه‌ریزی غذایی این را هم در نظر گرفت که چه تغذیه‌ای مناسب چه رشته‌ی ورزشی‌ای است.

از آنجا که بیست سال است مستقل ورزش می‌کنم و هیچوقت مربی نداشته‌ام همه اطلاعات را خودم جمع کردم و می‌دانستم که به چه چیزهایی باید دقت کنم و فقط زمان کافی لازم داشتم. اتفاقا این موضوع کتابی است که در حال نوشتن آن هستم. در اصل کمی قطورتر از یک بروشور است و در آن به ورزشکارانی که می‌خواهند گوشت را کنار بگذارند یا گیاهخوار مطلق شوند، توضیح می‌دهم که چطور باید این کار را انجام دهند و به چه مواردی می‌بایست دقت کنند.

آماده کردن غذا با توجه به محدودیت‌هایی که برای خودتان قا‌‌ئل شدید راحت نیست. به خصوص اینکه مدام در مسابقات هستید و سفر می‌کنید. پس چطور غذای مخصوص خودتان را آماده می‌کنید؟

وقتی که در خانه هستم که اصلا مشکلی نیست چون در واقع درست کردن غذای گیاهی از آسانترین کار‌ها است. مشکل وقتی است که در مسافرت هستم و مشکل‌تر از آن زمانی است که به خارج از کشور سفر می‌کنم. آنجا توضیح این مطلب برای دیگران که دقیقا به چه چیزی احتیاج دارم سخت است. بنابراین همیشه غذا و مواد خوراکی مورد نیازم را به همراه دارم.

شما در کنار ورزش در رشته روانشناسی دانشگاه "ماربورگ" آلمان هم تحصیل کردید و به زودی فارغ‌التحصیل می‌شوید. آیا در سال‌های آینده در رشته تحصیلی خودتان هم در کنار حرفه ورزشی فعالیت خواهید کرد؟

برای من هر دوی اینها قسمتی از شخصیت‌ام هستند. ما در آلمان، کشور شاعران و متفکران زندگی می‌کنیم، جا‌یی که به رشد فکری و روحی توجه زیادی می‌شود. اما گاهی اوقات دچار این اشتباه می شویم و فکر می‌کنیم که دیگر جسممان اهمیتی ندارد. اما به نظر من برای اینکه انسان کاملی باشیم به هر دوی آنها نیاز است.

چرا رشته روانشناسی را انتخاب کردید؟

همانطور که اشاره کردم سال‌هاست که ورزش می کنم و همیشه به بدنم توجه داشته‌ام. وقتی که می‌خواستم در مورد رشته تحصیلی‌ام تصمیم بگیرم‌، به این موضوع برایم مهم بود که در عرصه‌ی دیگری بجز جسم فعالیت و پیشرفت کنم. روانشناسی رشته‌ای بود که نظر من را به خودش جلب کرد.

سنگین‌ترین وزنه‌ای که تا به حال بلند کرده‌اید چقدر بوده است؟

سنگین‌ترین وزنه‌ای که تا به حال حمل کرده‌ام یک گوی نیم تنی بود؛ یعنی پانصد کیلوگرم را بلند کردم و مسیری مشخص را طی کردم. سنگین‌ترین وزنه‌ای که تا به حال کشیده‌ام، یک ماشین آتش‌نشانی به وزن ۲۱ تن بود.

برای این کار چه تکنیکی دارید؟

خیلی پیچیده نیست. با یک تسمه به ماشین محکم بسته می‌شوی و یک طنابی در دست داری که با آن ماشین را می‌کشی.

تا به حال آسیب هم دیده‌اید؟

سال گذشته سه بار آسیب‌دیدگی خفیف داشتم. قبل از آن و طی بیست سالی که ورزش می کردم، هیچ وقت صدمه ندیده بودم و این افتخارم بود. اما سال پیش این اتفاق افتاد و ماهیچه دو سربازوی هر دو دستم آسیب دید. این آسیب‌دیدگی در مسابقات نبود بلکه سر فیلمبرداری اتفاق افتاد. موقع مسابقات اغلب آمادگی بیشتر است و بدن گرمتر، اما سر فیلمبرداری همه‌چیز عجله‌ای است و باید با اشاره فیلمبردار سریع جلوی دوربین بروی.

یکبار دیگر درست سه هفته قبل از مسابقات قهرمانی آلمان در سال گذشته از ناحیه ساق پا آسیب دیدم؛ اتفاقی که نزدیک بود به قیمت از دست‌دادن قهرمانی‌ام تمام شود، چون تازه سه روز قبل از آغاز مسابقات توانستم درست روی پایم بایستم.

شما در سال ۲۰۱۱ مقام قوی‌ترین مرد آلمان را بدست آوردید. این مسابقه به چه شکل بود و چه مراحلی داشت؟

اغلب در این مسابقات ورزشکاران خوب موفق به انجام تمامی مراحل مسابقه می شوند، اما مهم زمان است. برای مثال مهم نیست چه کسی می‌تواند کامیون را بکشد، بلکه چه کسی سریعتر این کار را انجام می‌دهد. اما می‌توانم بگویم چیزی که باعث موفقیت من در سال گذشته شد، توان ذهنی من بود. من تا مرحله یکی مانده به آخر، مقام دوم را داشتم و نفر اول - دانیل فیلد - چهار امتیاز از من بیشتر داشت.

خیلی بعید به نظر می‌رسید که بتوانم در مرحله آخر از او جلو بزنم. در این موقعیت خیلی مهم است که یک ورزشکار تمرکز خود را از دست ندهد و به این فکر نکند که آیا می‌تواند امتیاز بگیرد یا نه. بلکه کاملا مصمم به کار خود ادامه دهد و من این کار را کردم. به مرحله آخر رفتم، مرحله‌ای که برای من آسان نبود و می‌‌بایست پنج گوی بتونی را روی سکو می‌گذاشتم. در این مرحله من نفر دوم شدم، در حالی که رقیب اصلی من خوب عمل نکرد و آن‌چه غیر ممکن به نظر می‌رسید، اتفاق افتاد.