1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

«سمنک در جوش ما کفچه زنیم»

۱۳۹۰ اسفند ۲۹, دوشنبه

آتش زیر دیگ فواره می زند. دختران جوان دور دیگ جمع اند و هر یک به نوبت کفگیر را به دست می گیرند و به کفچه زدن می پردازند، زیر لب دعا و سرود می خوانند و در دل آرزویی می کنند.

https://p.dw.com/p/14N1m
عکس: DW

خاله بی بی گل در حالی که به آتش زیر دیگ چوب اضافه می کند، به دختران جوان که مصروف کفگیر زدن و آرزو کردن اند صدا می زند: «همۀ تان پشت بخت تان میرین بخیر. باز باید همین رقم دیگ کلان را مانده جشن سمنک پزان کنین». دختران دور دیگ از شرم سرخ می شوند و با هم می خندند.

سمنک پزان از آیین های دیرپای است که معمولا شب سال نو یا یک روز پیش از نوروز برگزار می شود. این آیین از روزگاران بسیار کهن تا امروز همه ساله تکرار می شود. سمنک پزی، جشن ویژه زنان و دختران است.

برای تهیۀ سمنک، گندم تر شده را در یک سینی هموار می کنند و آن را همیشه با آب زدن و یا در زیر باران گذاشتن تر نگه می دارند تا سبز شود و ریشه بدواند. سپس سبزۀ آن را می چینند و می جوشانند و مقداری آب و آرد بر آن علاوه می کنند. هنگام جوشش چند دانه چهار مغز نیز به آن می افزایند و پیهم تا پخته شدن کفگیر می زنند و سپس سر دیگ را می پوشانند و آن را دم می دهند. تمام این کارها را بانوان و دوشیزگان انجام می دهند و معمولا سمنک پزی در شب انجام داده می شود. دوشیزگان تا سپیده دم که سر دیگ را می گشایند، به نوبت کفگیر می زنند و همزمان با آن ترانۀ ویژۀ سمنک پزی را با دف زدن می خوانند:

سمنک در جوش ما کفچه زنیم

دو خانم در مزار شریف در حال پختن سمنک
دو خانم در مزار شریف در حال پختن سمنکعکس: DW

دیگران در خواب، ما دفچه زنیم

صدای دف و سرود دختران را اینجا بشنوید!

دیگ سمنک را با دعا و نیایش باز می کنند و نقش پدید آمده از فرو رفتگی های چهارمغزها به روی سمنک را اگر نوشتار نام های مقدس و یا شکل سبحه مانند باشند، به فال نیک می گیرند.

خانم انجیلا، کسی که جشن سمنک در خانۀ اش برگزار شده است، مصروف پذیرایی از بانوان و دوشیزگانی است که برای اشتراک در جشن آمده اند. انجیلا می گوید: «من جشن سمنک پزان را خوش دارم، به همین خاطر از خاله بی بی گل خواستم که در جای (خانه) من نذر سمنک را بیگیریم. سمنک میلۀ خوشی است که آخرین شب سال را یکجا با خواهرخوانده هایم با رقص، آوازخوانی و دف زدن می گذرانیم».

صدای دف زدن و خواندن دختران جوان سراسر حویلی را پر کرده است. دو تن آنان دف می زنند و دیگران با سرود خوانی و کف زدن ها آن ها را همراهی می کنند: سمنک در جوش ما کفچه زنیم / دیگران در خواب ما دفچه زنیم.

این تنها سرودی نیست که دختران یکجا با خنده و کف زدن ها آن را می سرایند. آنها یکجا با صدای تحسین بزرگان خانواده سرودهای فلکلور دیگر را هم با دف و دایره یکجا می سرایند:

شاه دختر شکر دختر شاهی دختران

چشمایته به مه بمان یار بدگمان

چشمایمه چه می بینی یار بدگمان

در بازار سرمه دیدی مه مثل همان

شاه دختر شکر دختر شاهی دختران

جشن سمنک برای دختران که کمتر می توانند شبی در کنار هم بشینند و خوش بگذرانند، فرصت خوبی است. بسیاری شان شاید آرزوهایی به دل دارند که در زندگی به هیچ کسی گفته نتوانند. آنها حین کفگیر زدن، در دل خود آرزویی می کنند.

راضیه که دف به دست دارد، از ته دل سرودهای نوروزی و سمنک پزان را می خواند. وقتی می خواهد در مورد آرزوهای که عین کفگیر زدن دیگ سمنک کرده بود بگوید، کمی شرم زده و با لب پرخنده می گوید: «نمی توانم آرزویم را به شما بگویم. اگر بگویم بر آورده نخواهد شد». راضیه برعلاوه، با دوستان اش در سبزه های سمنک فال می گیرد و از این که فالش خوب آمده، ابراز خوشحالی می کند.

سمنک پزی از رسوم و عنعنات قدیم است که به عنوان نشانۀ بهار و خوراکی سبز و معطر حلال بهاری از گندم، آرد ترمیده، چهارمغز و روغن آماده می شود. خانواده ها در افغانستان به این باور اند که سمنک هم نذر است و هم میلۀ. سمنک غذای بسیار مقوی و شیرینی است که تنها در سال یک بار آنهم در شب نوروز آماده می گردد. از سبزه سمنک چند نوع غذا از جمله کاچی، نان و حلوا آماده می شود و بسیاری از خانواده ها رسم دارند تا سمنک را بین همسایگان، اقارب و خویشاوندان شان تقسیم کنند.

دختران بعد از ساعت ها دف زنی، سرودخوانی و قصه و خنده، خسته به نظر می رسند. همه در اطراف دیگ سمنک جمع اند و منتظر بی بی گل. بی بی گل و دیگر خانم های کلان سال دعا می خوانند، نیایش می کنند. آرامی، صلح، سالی نیکو و خوشبختی فرزندان شان را استدعا می کنند. برای دختران جوان نیز بخت نیک و شوهر خوب آرزو می کنند، و دختران نیم نگاهی به یک دیگر انداخته، جلو خنده خود را گرفته نمی توانند. خاله بی بی گل سرپوش دیگ را بر می دارد و با هیجان فریاد می زند: «دعای ما قبول شد، قبول شد».

گزارشگر: فرخنده رجبی، مزار شریف

ویراستار: عارف فرهمند