1. رفتن به محتوا
  2. رفتن به مطالب اصلی
  3. رفتن به دیگر صفحات دویچه وله

بیژن جان قندوزی؛ از مکتب تا موسیقی

۱۳۹۰ اسفند ۲, سه‌شنبه

صنف چهارم را که به پایان رساند، دوباره به قندوز، شهر زادگاه خود برگشت. روزی از روزها دختر عمۀ مهربان او، دستان کوچکش را در دست گرفت و بردش به جایی که دیدن آن جا، انگیزۀ اصلی انتخاب مهمترین شوق زندگی اش شد.

https://p.dw.com/p/144PJ
عکس: DW

بخش دوم و پایانی

در جایی که دختر عمه بیژن را با خود برده بود، استیژی کوچکی بود که شاگردان مکتب در آن به هنرنمایی و آوازخوانی می پرداختند. بیژن کوچک برای بار اول در زندگی خود احساس کرد که دلش می شود مثل همسالان خود که بالای استیژ به هنرنمایی برآمده اند، آواز خوانی کند. دوپا را در یک موزه کرد و این خواهش خود را مصرانه با کاکای خود که اینک در غیابت پدر، سرپرستی او را به عهده داشت، در میان نهاد. تقاضای او را اجابت کردند. وقتی معلم مسوول در مکتب دید که آوازش برای آوازخواندن خوب است از او پرسید: او بچه! از کابل خو نآمدی!؟

اشتراک او در برنامه های مکتب از همان روز آغاز شد. سال های شهرت گروۀ باران بود. او در تمام برنامه ها بیشتر آهنگ های این گروه را آمادگی می گرفت و اجرا می کرد و این گروه برای او سرمشق بود. در یکی از کنسرت ها با شکیبا، دخترک همصنفی خود خواندن "پره، پره، پم، پم" از فلم هندی "لف ستوری" را دوگانه اجرا کرد. بعد از آن برای مدت ها وقتی او را در بیرون از مکتب می دیدند صدا می کردند که: اونه، پَره پَره!

باری در جمع یک گروۀ بیست و نه نفرۀ پیشاهنگان به تاجیکستان رفت و حدود یک ماه را در اردوگاه پیشاهنگان تاجیک مهمان آنها بود.

یما ناشر یکمنش، نویسنده سلسله معرفی هنرمندان تحت عنوان «یک پنجه ساز، گپی با هنرمند»
یما ناشر یکمنش، نویسنده سلسله معرفی هنرمندان تحت عنوان «یک پنجه ساز، گپی با هنرمند»عکس: DW

یکی از روز ها آواز خوان فقید تاجیک، خرما شیرین برای اجرای برنامه به اردوگاه آمد و گفت، شنیده است یک کودک افغان آمده به نام " بیژن جان قندوزی که خیلی نغز می خواند". خرما شیرین او را بر روی استیژ دعوت کرد و از او پرسید، کدام خواندن را می خواهد با او دوگانه بخواند. او "بهار جوانی ام" از احمد ظاهر را انتخاب کرد و با او دوگانه اجرا کرد.

از همان روز نام بیژن جان قندوزی برایش مهم شد و بعد در سال 2006 وقتی آهنگ "برگشت" را خواند، رسماً شد بیژن جان قندوزی، طوری که نام اصلی او را دیگر کمتر کسی می داند.

" در مکتب به مضمون دری بسیار علاقه داشتم. وقتی مفتش یا کسی برای دیدن صنف می آمد، معلم مرا می گفت، بیژن، یک شعر بخوان! تازه از تاجیکستان آمده بودیم که داکتر نجیب رییس جمهور وقت به قندوز آمد. ما در گروۀ پیشاهنگ ها یک خواندن برای کودکان فلسطینی ساخته بودیم که شروع آن "ای طفل غمناک فلسطین کجایی" بود. داکتر نجیب آن را بسیار خوش کرد و از من پرسید که از او چه تقاضا دارم. چون تازه از تاجیکستان آمده بودیم و اردوگاه پیشاهنگان را در آنجا دیده بودیم، گفتم می خواهم که ما هم چنین چیزی داشته باشیم. چند روز بیشتر نگذشته بود که یک مجموعۀ مکمل از آلات موسیقی و بسیار چیزهای ضروری دیگر مثل یخچال و وسایل خیاطی و غیره از کابل رسید و ما از آن ها بسیار استفاده بردیم."

از رپ تا گپ

در مقایسه با انواع دیگر، نوع موسیقی رپ از انواع تازه به حساب می رود. این ژانر که بسیاری ها اواخر دهۀ سال های 1960 میلادی را آغاز شکل گرفتن آن می دانند، در میان سیاه پوستان امریکایی در شهر نیویارک ایجاد شد. این موسیقی که زبان و گفتار در آن نقش برجسته دارد مانند نوعی پرخاش اجتماعی و سیاسی توسط جوانان، امروز دیگر اهمیت جهانی یافته است.

در مورد فرهنگ هیپ هاپ و موسیقی رپ تاهنوز چیزی در افغانستان نوشته نشده است. اما آنچه را عجالتاً می توان بیان کرد، این است که افغان ها بار اول در بیرون از مرزهای کشور خود به موسیقی رپ روی آورده اند. شاید بتوان گفت که زبان این موسیقی یا انگلیسی یا زبان کشور میزبان بوده و فارسی یا پشتو اگر هم در آن استفاده شده باشد، یک درصد ناچیز را تشکیل داده است.

در داخل افغانستان ژانر موسیقی رپ با کار بیژن ظفرمل که با نام کوتاه "دی جی بیژو" هم معروف است، آغاز می شود. او قبلاٌ در اواخر دهۀ سال های 1990 میلادی با یک گروۀ آلمانی رپ می خواند اما کارش به زبان آلمانی بود. او گاهی "دی جی" هم بوده اما خودش خود را "ام سی" که امروز بیشتر به آن "رپر" می گویند، می داند.

شنیدن حکایت حادثۀ جالبی که برایش در لندن پس از شکست در عشق اتفاق افتاد از زبان خودش شنیدنی است:

"در لندن، پس از ناکامی در امتحان پیلوتی، چون نه دیگر پول برایم باقی مانده بود و نه دلم می شد که به آلمان برگردم، مثل عاشقان شکست خورده، مفلس و سرگردان بودم. رفتم برای یافتن کار به یک دیسکوتک مشهور به نام "آی او ام" که اکثراً سیاه پوستان آنجا می آیند. یگانه کاری که پیدا کردم، ظرف شویی بود. هفته ها گذشت. یک روز دیدم که رییس دیسکوتک بسیار پریشان و وارخطا هر طرف می رود. پرسیدم، رییس، خیریت است؟ گفت، نپرس! دیسکو پر از نفر است اما دی جی امشب مریض شده. دل به دریا زدم و گفتم، حال که چاره نداری، بگذار تا تو کسی را پیدا کنی، من برای چند لحظه کار دی جی را کنم. نا باورانه سویم دید و فکر کرد قصد آزار دادنش را دارم. گفت، برو ظرف ها را بشوی که دی جی کار آدم های مثل تو نیست. گفتم، رییس، برای چند دقیقۀ معدود بگذار بروم روی استیژ، وگرنه این مردم مست دیسکوتکت را خراب خواهند کرد. چارۀ دیگر نداشت، اجازه داد که برای چند دقیقه بروم بالای استیژ. تا ساعت هفت صبح کار دی جی را کردم و رییس از خوشحالی نمی دانست چه کند. بعداً مرا به حیث دی جی مقرر کرد و من تا وقتی که برای سربازان انگلیسی ترجمانی را شروع نکرده بودم همانجا کار می کردم. راستی، چیزهای را هم که من هنگام کار با عساکر انگلیسی در لندن دیدم، اگر بگویم بسیاری هایش را باور نخواهند کرد."

اولین آهنگی که از بیژن ظفرمل در افغانستان نشر شد، سیاه چشمک از ساخته های احمد مرید بود که اریس پرویز آن را در اواخر 2005 میلادی دوباره خوانی کرد و بیژن ظفرمل در قسمتی از آن رپ می کند. سال 2006 میلادی آهنگ "برگشت" او گل کرد و به حیث اولین آهنگ رپ افغانی در داخل افغانستان شناخته شد که متن و آهنگ هر دو از خود او است.

او در سال 2008 میلادی گروه " افغان نیو جنریشن" را با چهار نفر همکار خود ساخت و قصد دارد با جوانانی دیگری که رپ می خوانند همکاری کند. آخرین کار او "گپ" نام دارد که موسیقی و کلام آن از ساخته های فرهاد دریا می باشد. ظفرمل در این مورد می گوید: "تا حالا پدرم کارهای مرا جدی نمی گرفت، اما وقتی "گپ" را خواندم گفت، آفرین بچیم!".

پایان

بازگشت به بخش نخست.

تماشای آلبوم عکس بیژن ظفرمل.

نویسنده: یما ناشر یکمنش

ویراستار: عارف فرهمند

یادداشت: استفاده از سلسله «یک پنجه ساز؛ گپی با هنرمند» بدون ذکر منبع و لینک گذاشتن، مجاز نیست.