1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

میلان کوندرا؛ روایتگر جنبه­های پنهان هستی

۱۳۸۸ فروردین ۱۲, چهارشنبه

اول آوریل سال ۲۰۰۹ هشتاد سال از تولد میلان کوندرا می­گذرد؛ یکی از بزرگترین رمان‌نویسان زنده­ی جهان که تلاش بسیاری دارد چیزی از زندگی شخصی خود بروز ندهد. کوندرا نویسنده­ای است که دوست دارد فقط با نوشته­هایش حرف بزند.

https://p.dw.com/p/HO3K
میلان کوندرا در ژانویه سال ۱۹۷۶ در پاریس
میلان کوندرا در ژانویه سال ۱۹۷۶ در پاریسعکس: dpa

میلان کوندرا از آن دسته نویسندگان است که معتقدند، گفتنی­ها را در کتاب‌ها و نوشته­ها می­گویند، و میل ندارند حرف و حدیث زندگی خصوصی آنها بر آثارشان سایه افکند. اما هیچ یک از رمان‌نویسان بزرگ معاصر به اندازه­ی این نویسنده­ی چک‌تبار در عملی کردن این اعتقاد اصرار و قاطعیت نداشته است. او نه مصاحبه می­کند و نه جز تاریخ تولد و مشخصات کتابهایش اطلاعی از زندگی­اش به خوانندگان می­دهد. عکس­های معدود کوندرا نیز اغلب به دوران جوانی و میانسالی او تعلق دارند.

رابطه دشوار با هموطنان

از زندگی کوندرا اینقدر می­دانیم که اول آوریل ۱۹۲۹ متولد شد، اواخر دهه­ی چهل میلادی عضو حزب کمونیست بود، از دهه­ی ۶۰ به صف منتقدان حکومت استالینی پیوست و انتشار آثارش در چکسلواکی آن زمان ممنوع شد. او که از شاخص­ترین منتقدان هجوم شوروی به پراگ و سرکوب جنبش آزادی­خواهانه در سال ۶۸ بود، هفت سال پس از این واقعه به عنوان استاد میهمان به فرانسه رفت و دیگر به کشورش بازنگشت. دولت چکسلواکی در سال ۱۹۷۹ تابعیت کوندرا را به علت انتشار رمان «کتاب خنده و فراموشی» لغو کرد. او از ۱۹۸۱ شهروند فرانسه شد و پس از مدتی حتا آثار خود را به فرانسوی نوشت.

رابطه کوندرا با هموطنانش همیشه پرتنش و چند گانه بوده است. در کنار ستایشگرانش، عده­ای او را به دلیل نوشته­های دوران جوانی سرزنش می­کنند. عده­ای نیز ناخشنودند که او پس از تقسیم کشور به دو جمهوری چک و اسلواکی به زادگاهش بازنگشت. ظاهرا نویسنده چنان از برخوردهای نامنصفانه آزرده شده که چند بار مخفیانه به وطنش رفته و حتا میلی به انتشار آثارش به زبان چک ندارد.

افترای سازماندهی‌شده

سال گذشته یکی از مجله­های چک سندی را منتشر کرد که ادعا می­کند کوندرا در ۲۱ سالگی با پلیس مخفی رژیم کمونیستی همکاری می­کرده و فردی را به عنوان جاسوس لو داده است. این ماجرا نویسنده را مجبور کرد پس از چند دهه در مصاحبه­ای شرکت کند و اتهام را بی اساس بخواند. یازده تن از برندگان جایزه‌ی ادبی نوبل با انتشار نامه­ای، که بعدا به امضای تعدادی از نامدارترین نویسندگان معاصر نیز رسید، نارضایتی خود را از این اتهام که به نظر آنها "افترای سازماندهی‌شده" بود، اعلام کردند. آنها به دفاع از کسی پرداختند که معتقدند "یکی از بزرگ‌ترین رمان‌نویسان زنده‌ی جهان" است.

روایتگر جنبه­های پنهان هستی

میلان کوندرا، که سانسور و فشارهای یک رژیم توتالیتر را تجربه کرده، نقد و استهزای چنین ساختارهایی را به عنوان یکی از محورهای اصلی داستان­هایش برگزیده است. آنچه او را از دیگر منتقدان متمایز می­کند و در کنار بزرگان ادبیات معاصر قرار می­دهد، نگاه و سبک ویژه­ی اوست. رمان­های کوندرا چیدمان هوشمندانه و بدیع فرم­های مختلفی چون مقاله، خاطره، یادداشت و داستان است که پوچی و مضحک بودن تلاش­های انسان معاصر برای تغییر دادن زندگی را برملا می­کند.

کوندرا در سال ۲۰۰۵
کوندرا در سال ۲۰۰۵عکس: picture-alliance/ dpa

انسان­ها اغلب و در هر جایگاهی بازیگر و بازی‌خورده هستند و انگیزه­ی رفتارشان الزاما آنچه نشان می­دهند نیست. کوندرا برای نشان دادن این مسئله آدم­ها و اتفاق­های معمولی و روزمره را انتخاب می­کند. چیزهایی که هر روز خواننده شاهدش بوده، بدون این که به آن توجه کرده باشد. به این ترتیب نویسنده ما را نسبت به دریافت­هایمان به تردید می­اندازد و دعوت به جور دیگر دیدن می‌کند.

بستر داستان­های کوندرا جامعه­ی سوسیالیستی چکسلواکی پیش از فروپاشی شوروی است. شرایط ویژه­ی زیستن در جامعه­ای که همه چیز آن زیر نظر و کنترل نیروهای امنیتی قرار دارد، به اغلب آثار کوندرا رنگ و بویی سیاسی می­دهد، گرچه او خود را نویسنده­ای سیاسی نمی­داند. به اعتقاد منتقدان، نوشته­های او غنایی کم­نظیر در دیدن و نشان دادن جنبه­های پنهان هستی انسان دارد و بی­انصافی است اگر آنها را تنها به عنوان اعتراضی سیاسی تنزل دهیم.

احمد میرعلایی؛ معرف مقتول کوندرا

فارسی­زبانان آشنایی با میلان کوندرا را مدیون احمد میرعلایی هستند که مترجمی چیره دست و هوشیار بود و با انتخاب‌های دقیق­اش تعداد بسیاری از بزرگان ادبیات جهان را به ایرانیان شناساند. او در سال ۱۳۶۲ کتابی زیر عنوان "کلاه کلمنتیس" منتشر کرد که گزیده­ی بخش­هایی از بهترین رمان­های کوندراست. میرعلایی سال ۷۴ به مرگی مشکوک، که بسیاری آن را سرآغاز قتل­های زنجیره­ای روشنفکران و نویسندگان دگراندیش می­دانند، درگذشت. پس از انتشار "کلاه کلمنتیس"، بسیاری از کتاب­های این نویسنده به فارسی ترجمه و منتشر شد که تقریبا همه‌ی آنها در جاهایی به وسیله­ی مترجم یا ممیزان وزارت ارشاد سانسور شده­اند.

روایت­های سانسورشده

اوج دستکاری در روایت فارسی آثار نویسنده­ای که برای گریز از سانسور کشورش را ترک کرد، به حذف کامل بخشی از رمان "شوخی" مربوط می­شود. فروغ پوریاوری، که کتاب را از انگلیسی به فارسی برگردانده، در مقدمه می­نویسد: «فصل ۴ از بخش ۵ اين كتاب به‌خاطر توصيف لحظه به لحظه‌ی يك ديدار كاملا حذف شده.» "عشق­های خنده دار" رمان دیگری از نویسنده را نیز همین مترجم با حذف بخش­هایی در اختیار فارسی­زبانان گذاشته است. هر دو کتاب را انتشارات روشنگران منتشر کرده است.

شوخی به سبک "شوخی"­های کوندرا

آثار میلان کوندرا در ایران خوانندگان فراوانی دارد. "بار هستی" با ترجمه­ی پرویز همایون­پور تاکنون بیش از هفده بار به چاپ رسیده است. همایون­پور "هنر رمان" و "هویت" را نیز ترجمه کرده است. حتا کارهایی مانند "شوخی" نیز بیش از ده بار تجدید چاپ شده­اند. از مدتی پیش ترجمه­ی فارسی بخش­های سانسور شده­ی برخی از کتابهای کوندرا را می­توان در اینترنت پیدا کرد. با این همه چاپ ناقص آثار او در ایران و استقبال فراوان خوانندگان از آنها کمی هم به طنزهای داستان­های این نویسنده شبیه است. خوانندگان ایرانی با اشتیاق آثار سانسورشده­ی نویسنده­ای را می­خوانند که در انتخاب کلمات وسواس زیادی دارد و نگرانی از تحریف حرف­هایش یکی از دلایل بی‌رغبتی او به مصاحبه با روزنامه‌نگاران است.

نویسنده: بهزاد کشمیری‌پور

تحریریه: بهنام باوندپور